چگونه مذاکرهکننده بهتری باشیم
1- تعریف:
مذاکره یک مهارت یاد گرفتنی است در جهت انتقال و دریافت اطلاعات، احساسات و نگرشها بین حداقل دو نفر که میتواند رویاروی یا غیر رویاروی باشد مذاکره کننده خوب با دیدگاه من علیه او مذاکره نمیکند بلکه دیدگاه ما علیه مشکل میباشد.
2- اهمیت:
مذاکره مؤثر: روش اصلی و پایه ایجاد ارتباط صحیح است در حالیکه باافزایش فاصله بین افراد خانواده افزایش انحراف در فرزندان و همسران افزایش دیده میشود.
3- عوارض:
عدم مذاکره مؤثر مشکلاتی بوجود میآورد که از جمله:
الف: احساس ضعف در حل مشکلات
ب: احساس عدم خوشبختی
ج: غیرواقعی شدن توقعات
د: دخالت وابستگان در امور زندگی
ه: افزایش طلاق و کاهش بهرهوری درخانواده
ی: کهنه شدن مشکلات و لاینحل ماندن آن
ع: غیرواقعی شدن توقعات
غ: عدم همکاری در زندگی مشترک
ف: افزایش بزهکاری و انحر افات در فرزندان
طبق ماده 1103 قانونی مدنی زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با هم میباشد.
آداب مذاکره کردن:
مذاکره آداب خاصی دارد که شامل 6 مرحله اصلی میباشد که به ترتیب زیر یکی بعد از دیگری باید انجام شوند.
1- شناختن یکدیگر
2- تعیین اهداف
3- شروع مذاکره
4- اظهار مخالفت و اختلاف
5- تجدید نظر در مصالحه
6- به توافق رسیدن
7- زمان و مکان مناسب
چگونه مذاکره کننده بهتری باشیم-1
چگونه مذاکره کننده بهتری باشیم-2
چگونه انتقاد کنیم تا نتیجه بگیریم
اهمال کاری و راههای غلبه بر آن
انواع شخصیت ها در ارتباطات
قدردانی
مقدمه:
از جمله اساسیترین و زیر بنایترین مسائلی که باعث دوام و استحکام روابط میگردد تشکر و سپاسگزاری از فرد یا افراد مقابل در ازای لطفی است که نسبت به ما روا داشته اند. حقشناسی میوه تربیت و پرورش صحیح است که آن را در میان افراد تربیت نیافته پیدا نخواهید کرد. بشر ایده آل از نظر نیکی کردن به دیگران لذت میبرد چون این کار موجب آرامش روحی و آسودگی خاطر او میگردد. در آئین اسلامی نیز نیکی کردن به دیگران لذت میبرد چون این کار موجب آرامش روحی و آسودگی خاطر او میگردد. در آئین اسلامی نیز نیکی کردن و قدردانی از خدمات دیگران بسیار مورد تایید است. به نحوی که در احادیث آمده است کسی که از فردی که برای او کاری انجام داده است قدر دانی نکند از خدای خویش قدردانی ننموده است.
تعریف:
قدردانی به شیوهای اطلاق میشود که در آن شخص از فرد یا افرادی که او را مورد لطف قرار دادهاند به صورت کلامی، غیرکلامی و یا هر دو روش سپاسگزاری نماید.
اهمیت و لزوم:
1- با قدردانی از زحمات و محبتهای دیگران به آنان میفهمانیم که تلاشهای آنان بیهوده صورت نگرفته است و ما قدر تلاشهای آنان را میدانیم.
2- عمل قدر دانی موجب یادگیری در دیگر افراد بویژه افراد خانواده میگردد و آنها میآموزند که در قبال محبتهای دیگران از آنان سپاسگزاری کنند.
3- در دانی از الطاف دیگران موجب تقویت رفتار میگردد به این معنا که اگر کسی در قبال ما لطفی انجام داد، قدردانی از عمل او موجب میشود که این لطف را در مواقع دیگر ادامه دهد.
4ـ با قدردانی میتوانیم خستگی زحمات و کوششی که دیگران برای ما انجام دادهاند از تن آنها خارج کنیم.
5ـ همانگونه که خدواند رحمان میفرمایند کسی که از بنده من در مقابل لطفی که در حق او انجام داده تشکر نکند از من نیز تشکر نکرده است لذا با قدردانی از طرف مقابل مراتب تشکر و سپاسگزاری خودمان را نسبت به خداوند منان بجا میآوریم.
نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که:
قدردانی باید بلافاصله پس از لطف دیگری یا دیگران نسبت به ما انجام میگیرد و در غیر اینصورت اثر و خاصیت خود را از دست میدهد.
شیوههای قدردانی:
1ـ یکی از روشهایی که میتوانیم از دیگران قدردانی کنیم سپاسگزاری و تشکر کردن کلامی از عمل آنها میباشد.
2ـ روش دیگر نامه نوشتن است که با این شیوه به طرف مقابل میفهمانیم که قدر محبتهای او را میدانیم.
3ـ لبخند زدن روش دیگری میباشد که بوسیله این حرکت غیرکلامی از دیگری یا دیگران قدردانی میکنیم .
4ـ به گردش بردن فرد یا افرادی که در حق ما ابراز محبت کردهاند.
5ـ کمک کردن در کارهای منزل نیز میتواند مراتب قدردانی ما را نشان دهد.
6ـ از جمله روشهایی دیگر صرف کردن وقت با دیگران است مثلاً مرد برای قدردانی از زحمات همسرش میتواند مدت بیشتری از وقت خود را با او بگذراند و بالعکس
7ـ نگهداری از بچهها شیوه دیگری جهت دستیابی به این امر مهم است.
8ـ حمایت و وفاداری از طرف مقابل
9ـ گوش دادن همراه با علاقه به طرف مقابل
روشهایی که میتوانیم قدردانی را در خود پرورش دهیم:
1- آموختن مهارتهای کلامی و غیرکلامی که بوسیله آنها میتوان از دیگران قدردانی نمود مثل استفاده از کلمات و جملاتی که هنگام قدردانی استفاده میشود و یا لبخند زدن.
2- قدردانی از کلماتی و جملات کوچک شروع کنیم تا به جملات بزرگتری برسیم مثلاُ گفتن متشکرم یا ممنون
3- تمرین به روش تجسم خیالی یعنی افرادی که قرار است از آنها قدردانی کنیم ابتدا آنها را مجسم کرده و به ایفای نقش بپردازیم.
4- روش دیگر تمرین در مقابل آئینه است. لازم به ذکر است تمرین روبروی آئینه شیوهای است که انسان میتواند به مهارتهای زیادی با استفاده از آن دست یابد.
نکاتی که در قدردانی باید مورد توجه قرار دهیم:
1ـ قدردانی باید دقیقاً از افرادی که لازم است انجام گیرد به این معنا که اگر بخواهیم از همسر خود درمقابل عملی که انجام داده قدردانی نمائیم باید این سپاسگزاری را از خود همسر انجام دهیم و نه فرزندان.
2ـ کیفیت و کمیت قدردانی باید متناسب با کیفیت و کمیت عمل انجام شده باشد.
3ـ سعی کنیم قدردانی از شیوههای کلامی و غیرکلامی تواما استفاده کنیم مثلاً تشکر کردن به همراه لبخند زدن.
4ـ عمل قدردانی را محدود به سن اشخاص نکنیم مثلاً نگوئیم که چون بچه کوچک است نیاز به قدردانی ندارد.
5ـ موضوع یا مسئلهای که از آن قدردانی میکنیم باید دقیقاً مشخص شود تا فرد متوجه شود از کدام کار او قدردانی نمودهایم.
سخن آخر:
هرچند که قدردانی و سپاسگزاری از زحمات دیگران امری بسیار پسندیده و حاصل تربیت صحیح انسانی است اما اگر ما همیشه بدنبال آن باشیم یعنی توقع داشته باشیم در مقابل خدمت یا کاری که در حق دیگران انجام دادهایم از ما قدردانی شود اشتباه کردهایم و بیجهت خود را به طرف یک دنیای پر از غصه و رنج هدایت کردهایم. پس ما خدمت خود را انجام میدهیم اگر از ما قدردانی شد که چه بهتر ولی اگر نشد نباید خود را در ناراحتی درگیر نمائیم چون ما آن خدمت یا عمل را به خاطر اینکه از ما قدردانی شود انجام ندادهایم بلکه به خاطر لذتی که در آن خدمت وجود دارد انجام دادهایم. پس اگر ما همیشه در ازاء خدمت و کاری که انجام دادهایم انتظار قدردانی داشته باشیم به بیراهه رفتهایم.
2- حل مشکل
مرحله 4: پذیرفتن مشکل و حرکت در جهت یافتن راهحل:
افراد به منظور اینکه مسالهگشای خوبی باشند، باید ابتدا یاد بگیرند گوش کنند و نظر و احساس همسرشان را بپذیرند. سپس به اتفاق همدیگر میتوانند این سئوال مهم را مطرح کنند. (برای حل این وضعیت چه کاری میتوان کرد؟)
مرحله 5: راهحل مشکل مستلزم تصریح هدف است:
شریکها جهت حل مشکل خوشان ابتدا باید بدانند برای چه هدفی میکوشند. بنابراین اهداف باید عینی باشند و به صورت صریحی عنوان شوند تا به خوبی دریابیم به این هدفها دست یافتهایم یا نه و آیا این اهداف برای هر دوی آنها قابل پذیرش است و سرانجام اینکه هدف باید عملی باشد.
مرحله 6: در نظر گرفتن طبقه وسیعی از راهحلهای احتمالی:
بعد از ارایه اهداف شریکها باید راهحلهای بسیار مختلفی را برای حل مشکلات جستجو کرده و در نظر بگیرند مهمترین مساله این است که افراد باید در ارائه و مطرح کردن راهحلهای احتمالی به طور کلی عاری از تعصب بوده و سعه صدر داشته باشند. آنها باید خلاق باشند، راهحلها را فهرستبندی نمایند بعد از آن به صورت منطقی ارزیابی میشوند.
مرحله 7: انتخاب یک راهحل با توافق طرفین:
شریکها چطور تصمیم میگیرند که کدام راهحل باید انتخاب شود؟ پاسخ این است که آنان باید با هم به توافق برسند به منظور دستیابی به بهترین راهحلها برای مشکلات زن و شوهر هر دو باید موافقت کنند تا حدی در موضعشان تعدیل به وجود آورند که نیازهای همسر و خود را با وضعیت تطبیق دهند.
مرحله 8: تلاش برای آزمایش راهحل، جمعآوری دادهها و ارزیابی پیامد:
بعد از ارایه راهحل و اجرای آزمایشی آن، زن و شوهر میتوانند نتایج را ارزشیابی کنند.
مرحله 9: در صورت لزوم باید راهحل را اصلاح کرد، در آن تجدیدنظر کرد و زن و شوهر درباره آن به توافق برسند:
بسیاری از زن و شوهرها در مییابند که اگرچه آنها از اجرای راهحل اولیه کاملاً راضیاند، اما همه آنچه را که میخواستهاند به دست نیاوردهاند، این خوب است در عوض، نارضایتی باید به عنوان انگیزهای برای حل مساله بیشتر کمک کند.
بهبود مهارتهای حل مساله یکی از رویکردهای درمانی متفاوتی است که برای تسهیل تعامل مؤثر زن و شوهر در دسترس میباشد. هدف درمان برای زن و شوهر این است که در نهایت درمانگران خود باشند.
همچنین مهارتهای که آنان کسب میکنند میتواند در مورد طبقه وسیعی از مشکلات که بهطور غیرقابل اجتنابی در روابط درازمدت اتفاق میافتند به کار برده شوند.
مهارتهای زندگی
مهارت شناخت خود
امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی،فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیبپذیر نموده است.
بشر امروز هدف اصلی زندگی را که تعالی و شگوفایی انسان است زیر پا گذاشته و این به دلیل نداشتن شیوههای صحیح زندگی است.
امروزه اکثریت جوامع آموزشهای مختلفی را برگزار میکنند ولی در مورد شیوههای درست زندگی مهارت لازم را به مردم نمیآموزند. مردم نیز همه کار میکنند به جز زندگی، برای همه چیز وقت دارند به جز زندگی.
مهارتهای زندگی چیست؟
مهارت یعنی چه؟
مهارت یعنی توانایی انجام یک کار و مهارتهای زندگی آنهایی هستند که به ما کمک میکنند تا زندگی خوب، شاد و موفقی داشته باشیم. برای رسیدن به این زندگی شاد باید مهارتها و تواناییهای مختلفی داشته باشیم. برای مثال باید بتوانیم استعدادها و نقاط قوت خود را خوب بشناسیم و آنها را پرورش بدهیم، با دیگران ارتباط برقرار کنیم و روابط خوب و صمیمانهای با آنها داشته باشیم. باید بتوانیم احساسات، آرزوها و خواستههای خود را بیان کنیم، مسایلی را که در زندگی با آنها مواجه میشویم. حل کنیم، خوب تصمیمگیری کنیم و وقتی دچار هیجانهایی مثل ترس، خشم، خجالت یا غمگینی میشویم، با آنها کنار بیاییم و آنها را به شکل درستی ابراز کنیم که به ما و دیگران صدمه نزند. در این جا با یکی از این مهارتها آشنا خواهیم شد.
مهارت شناخت خود:
یکی از مهمترین عواملی که به ما کمک میکند زندگی خوب و موفقی داشته باشیم این است که خود را بشناسیم، احساس خوبی در مورد خود داشته باشیم. و از کسی که هستیم شاد و راضی باشیم.
فکر میکنید کسی که احساس خوبی نسبت به خود دارد چه ویژگیهایی دارد؟
تعدادی از ویژگیهای چنین فردی در زیر آمده است:
· خصوصیات مثبت، تواناییها و استعدادهای خود را می شناسد و آنها را به کار میگیرد.
· خصوصیات منفی و نقاط ضعف خود را میشناسد، میپذیرد و سعی میکند آنها را اصلاح کند.
· موفقیتها و شکستهای خود را میشناسد، به موفقیتهایش افتخار و از شکستهایش درس میگیرد.
· به خود و دیگران احترام میگذارد.
· برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکند.
· مسئولیت اعمال و رفتار خود را میپذیرد.
شما چه احساسی در مورد خود دارید؟
آیا فردی هستید شاد و راضی و احساس خوبی در مورد خود دارید؟ آیا تا بهحال فکر کردهاید که دیگران از شما بهتر هستند و دوست داشته باشید به جای آنها باشید؟
به نظر شما اگر کسی خود را دوست نداشته باشد و همیشه آرزو کند که ای کاش جای کس دیگری باشد؟ میتواند زندگی شادی داشته باشد؟اگر کسی فکر کند دیگران از او بهتر هستند و او هیچ توانایی و استعدادی ندارد میتواند در زندگی موفق شود؟ آیا کسی که وقتی در کاری شکست میخورد، خود را سرزنش میکند و خود را آدم بیاستعداد و بیعرضهای میداند، میتواند برای رسیدن به آرزوها و اهدافش تلاش کند و زندگی موفق و شادی را برای خود بسازد؟
کسی که احساس خوبی نسبت به خود دارد، تواناییها و استعدادهای خود را میشناسد، نقاط ضعف خود را میپذیرد و سعی میکند که نقاط ضعف خود را تقویت و نقاط ضعف خود را اصلاح نماید.
چنین ویژگیهایی نقش خیلی مهمی در یک زندگی شاد و موفق دارد چون کسی که خود و دیگران را دوست دارد در زندگی شاد و خوشحالتر است و کسی که تواناییها و استعدادهای خود را میشناسد برای موفق شدن تلاش بیشتری میکند و موفق هم میشود.
منابع:
آموزش مهارتهای زندگی معاونت تربیت بدنی و تندرستی دفتر پیشگیری از سو مصرف مواد مخدر
برنامه آموزش مهارتهای زندگی. سازمان جهانی بهداشت
نکاتی برای کاهش استرس
همه افراد می توانند کنترل استرس را بیاموزند . برای این کار راهکارهائی توصیه می شود :
· نگرش مثبت داشته باشید .
· این حقیقت را بپذیرید که وقایعی در زندگی وجود دارند که تحت کنترل شما نیستند .
· جسور باشید نه پرخاشگر ! بجای عصبانی شدن و حالت دفاعی گرفتن ، احساسات و عقایدتان را ابراز کنید .
· تکنیک های تمدد اعصاب را آموخته و تمرین کنید .
· ورزش منظم داشته باشید . بدن شما در صورتی که تناسب بیشتری داشته باشد بهتر با استرس مقابله می کند .
· غذای سالم و متعادل داشته باشید .
· خواب و استراحت کافی داشته باشید .
· در پی حمایت باشید .
· بیاموزید که کنترل زمان را در دست بگیرید .
اثرات استرس بر بدن :
استرس به واکنش بدن به هر گونه تغییری گفته می شود که نیازمند نوعی پاسخ یا تعادل سازی است .
بدن با پاسخ های جسمی ، روحی و هیجانی به این تغییرات عکس العمل نشان می دهد .
استرس بخش طبیعی از زندگی را در بر می گیرد . بسیاری از اتفاقاتی که برای شما و در اطرافتان روی می دهد به بدن شما استرس وارد می کند .
بنابراین شما استرس را از محیط ، بدن و افکارتان دریافت می کنید .
چگونه استرس ، سلامت را تحت تأثیر قرار می دهد ؟
بدن انسان به گونه ای طراحی شده که استرس را تجربه کرده و به آن واکنش نشان دهد . استرس ممکن است مثبت باشد که به این ترتیب ما را از چیزی آگاه نموده و برای پرهیز از خطر آگاه می سازد . اما نوع منفی استرس هم وجود دارد و این زمانی است که شخص با چالش های پی در پی روبرو می شود بی آنکه بین این وقایع فاصله ای برای برقراری آرامش باشد .
در نتیجه ، فرد بیش از حد از بدن کار می کشد و تنش مربوط به استرس ایجاد می شود . استرسی که بدون وقفه ادامه یابد می تواند منجر به حالتی تحت عنوان درماندگی شود که یک واکنش به استرس منفی است . این حالت تعادل داخلی بدن را به هم می زند و باعث ظهور علائم جسمی شامل سردرد ، اختلال گوارشی ، افزایش فشارخون ، دردقفسه سینه و مشکلات خواب می شود .
همچنین استفاده از الکل ، دخانیات یا داروهائی که برای کاهش استرس بکار می روند ، مضر است متأسفانه بجای کاهش استرس و بازگشت بدن به حالت آرامش ، این مواد بدن را در حالت استرس نگه می دارند و باعث بروز مشکلات بیشتر می شوند .
به نکات زیر توجه داشته باشید :
· 43درصد همه بزرگسالان از اثرات نامطلوب استرس بر سلامتی رنج می برند .
· 75 تا 90درصد ویزیت پزشکان مربوط به بیماری ها و مشکلات مربوط به استرس است .
· سازمان بهداشت و امنیت شغلی ( OSHA ) اعلام نموده استرس یکی از خطرات محل کار است . بر حسب ساعت های به هدر رفته مربوط به غیبت ، کاهش تولید و بهره وری کارگران صنعت آمریکا سالانه بیش از 300 میلیون دلار هزینه صرف استرس می کند .
· استرس با شش عامل اصلی مرگ ارتباط دارد : بیماری قلبی ، سرطان ، بیماریهای ریوی ، تصادفات ، سیروز کبدی و خودکشی .
· شیوع یک اختلال هیجانی در طول زندگی بیش از 50? است که اغلب مربوط به واکنشهای استرسی برطرف نشده است
مهارت حل مساله
به لحاظ ماهیت پیچیده و تغییر یابنده جامعه ما، مردم پیوسته خود را در مبارزه با مشکلات مییابند.
بسته به پیچیدگی موقعیت و پیامدهای احتمالاً منفی این مشکلات ممکن است پیش پا افتاده باشند.
لذا با توجه به طیفی که از مشکلات ساده مثل سعی در تصمیم گیری در مورد پوشیدن کفش یا لباس خاص، تا مسائل مهمتر مانند مواجهه با کارفرما ی غیر معقول یا همسر بی منطق، زندگی روزمره ما سرشار از چنان مشکلات موقعیتی است که ناگریز از حل یکایک آنهاییم. بنابراین هر یک از ما به طور مداوم با مسایل مختلف و تصمیم گیری در مورد چگونگی حل آنها روبرو هستیم. بیشتر اوقات فرآیند حل مسائل روزمره به قدری خودکار انجام میگیرد که ما از چگونگی انجام دقیق آنها مطلع نمیشویم. با وجود این، باید به این نکته توجه کرد که بدون توانایی شناسایی مشکلات و رسیدن به راهحلهای قابل اجرا، زندگی روزانه ما از هم پاشیده خواهد شد.
بنابراین از آنجایی که همهی افرای در زندگی خود با مشکلات کوچک و بزرگی روبرو میشوند، ضروری است نحوه حل صحیح مسائل و مشکگلات را بیاموزند تا از به وجد آمدن مشکلات بیشتر پیشگیری شود و توانمندی افراد در حل مسایل افزوده گردد. حال به منظور ارتقاء سطح سلامت روان زوجین جوان و پیشگیری از آسیبهایی مانند: طلاق، اعتیاد، … مهارت حل مساله به زوجین جوان آموزش داده میشود تا توانایی لازم جهت حل مسائل و مشکلات خود را بدست آورند.
تعریف تعارض زناشویی:
هنگامی که دو نفر به عنوان زن و شوهر با یکدیگر زندگی میکنند تعارض به وجود خواهد آمد. در تعاملهای بسیار طبیعی زن و شوهر، مواقعی هست که اختلافهایی به وجود میآید و یا نیازها برآورده نمیشوند، در نتیجه، هر دو شریک نسبت به هم احساس خشم، ناکامی و نارضایتی میکنند. بنابراین اگر تعارض به وجود میآید، زن و شوهر باید برای آن آماده شوند. این آمادگی باید نه تنها بر حسب توانایی برقراری ارتباط مؤثر باشد بلکه با توجه به انجام راهبرد حل مساله به شیوه نظامدار که ساختار و نظمی برای جلسات حل تعارض فراهم میآورد، به وجود آید.
تعریف حل مسئله:
حل مسئله بر یک فرآیند رفتاری شناختی یا آشکار دلالت دارد که پاسخهای بالقوه مؤثر برای موقعیت مشکل را فراهم میکند. احتمال انتخاب مؤثرترین پاسخ را از میان پاسخهای متعدد، افزایش میدهد.
برنامه حل مساله را به دو مرحله تقسیم میکنیم.
1- شناسایی مشکل
2- حل کردن مشکل
در مرحله اول فرد تلاش میکنند شناخت متقابلی از مشکل بدست آورند. در این مرحله مهارتهای مختلفی مورد نیاز است. شریکها باید مهارتهای تصریح رفتاری، بیان احساس و مهارت گوش دادن فعال را داشته باشند. در مرحله دوم، انتخاب و اجرای یک راهحل مهمترین کار است.با سازماندهی حل مساله به این دو مرحله و مراحل فرعی مختلف، میآموزیم که این فرآیند جدید نظامدار و کنترل شده است. با این ذهنیت، برنامه ارائه شده در قسمت بعدی تلاشی است برای سازماندهی کوششهای حل مساله جهت استفاده در جلسه درمان و خانه.
1- شناسایی مشکل:
مرحله 1: انتخاب زمان و مکان مناسب برای حل مساله:
قبل از هرگونه تلاش برای حل مشکل، زن و شوهرها باید ابتدا محیطی پیدا کنند که بحث و بررسی صریح موضوعات را تسهیل نماید، همچنین زمان حل مساله نیز باید مناسب باشد.
مرحله2: ثبت جلسات حل مساله:
چهار نوع اطلاعات مهم حاصل از جلسه حل مساله وجود دارد که میبایست در دفترچه یادداشت زن و شوهر ثبت شود:تاریخ، مشکل بحث شده، پیامد به دست آمده و امضای زن و شوهر.
مرحله 3: تعریف دقیق مشکل:
اولاً شریکها باید به خاطر داشته باشند تا به حقایق پایبند باشند. دوم، شریکها باید تلاش کنند بیشتر از یک مشکل را در هر بار بحث نکنند. سوم در نظر داشته باشند مشکلاتی را که در حال حاضر اتفاق افتاده است یا به طور بالقوه در آینده نزدیک بروز میکند، بحث کنند.