حفظ کرامت انسانها
حضرت علی(ع) یکی از نگرشهای مدیر را توجه به ارزش انسانها ـ به طور عام، از هر قبیله و نژاد یا دین و مذهب که باشند ـ میدانند و متذکر میشوند که زمامدار به عنوان مدیر اسلامی باید حافظ حیثیت، آبرو، مال و جان انسانها باشد. حضرت در این خصوص در نامهای خطاب به مأموران مالیاتگیر میفرماید: هیچکس را از خواستههای مشروعش باز ندارید... و نیز به خاطر گرفتن درهمی، کسی را تازیانه نزنید؛ همچنین به مال احدی ـ چه مسلمان و چه غیرمسلمان که در پناه اسلام است ـ دست نزنید. امام(ع) در سیره خود، در برابر افرادی که خویشتن را کوچک وکم ارزش جلوه میدادند،واکنش نشان میداد و آنان را از این کار منع میکرد. برای مثال ایشان از همراهیِ فردی که پیاده در حال حرکت بود با خود که بر مرکب سوار بودند، ممانعت کردند و فرمودند: باز گرد؛ چرا که پیاده حرکت کردنِ شخصی مانند تو در رکابِ مثلِ من، مایه غرور برای والی و ذلت و خواری برای مؤمن است.
نگرش حضرت به انسانها، به خصوص مسلمانان، چنان است که ارزش و احترام آنان را از تمام مقدسات بالاتر میدانند: و حرمت مسلمان را از دیگر حرمتها برتر نهاده، و حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده است. پس مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آزاری نبینند، جز آنکه برای حق بود؛ وگزند مسلمان روا نیست جز در آنچه واجب شود. بدینترتیب، نگرش مدیر مسلمان به مردم باید حاکی از احترام خاصِ او به آنان باشد، به گونهای که از ناحیه مدیریت او هیچ نوع بیاحترامی و آزاری به مسلمانان نرسد؛ چنانکه باید به مردم محبّت کامل داشته باشد.حضرت در این باره خطاب به مالک اشتر میفرماید: قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبّت و لطف کن و نسبت به آنها همچون حیوان درندهای مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا آنها دو گروه بیش نیستند: یا برادران دینی تواند، و یا انسانهایی همچون تو.همچنین خطاب به ابنعباس ـ هنگامی که او را به فرمانداری مصر منصوب کرد ـ فرمود: با مردم گشادهرو باش؛ آنگاه که آنان را بینی، یا درباره آنان حکمی دهی یا در مجلس ایشان نشینی.
ایشان رفتار نامناسب با غیرمسلمانان را نیز نمیپذیرند و خطاب به یکی از کارگزاران خود- که با مردم غیر مسلمان تحت قدرت خود بد رفتاری کرده بود - میفرمایند: اما بعد، دهقانانِ شهر تو شکایت دارند که با آنان درشتی میکنی و سختی روا میداری، ستمشان میورزی و خردشان میشماری. من در کارشان نگریستم و دیدم چون مشرکاند نتوانشان به خود نزدیک گرداند، و چون در پناه اسلاماند نشاید آنان را راند. پس، در کار آنان درشتی و نرمی را با همآمیز. گاه مهربان باش و گاه تیز! زمانی نزدیکشان آور و زمانی دورتر.
ناظر دانستن خداوند بر اعمال خود
از آنجایی که قدرتِ همراه با مدیریت، آسیبهایی مانند عُجب و کبر و فساد را در انسان تولید میکند. بدینسبب علی(ع) متذکر میشوند که راه علاج این امراض روحی آن است که مدیر نگرش خود را به مدیریت بدینگونه شکل دهد که با در نظر گرفتن عظمت، قدرت و سلطنت الهی به کوچک بودن خود وعملش پی ببرد.در این صورت مدیریت و ریاستی که از این مدیریت برای او حاصل شده است، نمیتواند باعث خودبزرگ بینی او شود. حضرت در این خصوص خطاب به مالک اشتر میفرماید: آنگاه که در اثر موقعیت و قدرتی که در اختیار داری، کبر و عُجب و خودپسندی در تو پدید آید، به عظمت قدرت و مُلک خداوند که مافوق تو است، نظر افکن! که این تو را از سرکشی پایین میآورد و تیزی تو را فرو مینشاند و خِرَد رفته ات را به جای باز میگرداند. از همتایی در علوّ و بزرگی با خداوند برحذر باش و خود را از تشبّه با او در جبروتش برکنار دار؛ چرا که خداوند هر جبّاری را ذلیل و هر فرد خودپسند و متکبّری را خوار خواهد ساخت.
و در جای دیگر از عهدنامه میفرماید: هرگز حاکم بر خویشتن نخواهی بود، جز اینکه فراوان به یاد قیامت و بازگشت به سوی پروردگار باشی.
حضرت برای کنترل درونی افراد، نظارت الهی را به یاد آنها میآورد و میفرماید: از معصیت خدا در خلوتگاهها بپرهیزید؛ چرا که همو شاهد و همو حاکم و دادرس است.همچنین میفرماید: آن روز [قیامت] همراهِ هر کس گواه و سوق دهندهای است، که تا صحنه قیامت او را میراند و شاهدی که به اعمال او گواهی دهد. امام(ع) در مورد نظارت الهی خطاب به محمد بن ابیبکر ـ هنگامی که حکومت مصر را به او داد ـ میفرماید: با آنان فروتن باش و نرمخو، و هموار و گشادهرو، و به یک چشم به همگان بنگر؛ خواه به گوشه چشم نگری و خواه خیره شوی به آنان، تا بزرگان در تو طمعِ ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالت مأیوس نگردند؛ که خدای تعالی میپرسد از شما بندگان، از خرد و درشتِ کارهایتان و از آشکارِ آن و نهان.
حاکمیت از نظر قرآن
حق حاکمیت اصالتاً از آن خدا است؛ زیرا مالکیت هستی از آن او است خداوند تبارک وتعالی در آیه 67 سوره ملک می فرماید: (تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)«بزرگوار است آن که فرمانروایی به دست او است و او بر هر چیزی توانا است». بر این اساس حکومت بر انسانها، در اصل حق خدا و از شئون ربوبیت او است. هیچ کس حق حاکمیت بر دیگری را ندارد؛ مگر آنکه از طرف خدی متعال نصب شده یا مأذون باشد.
ودر آیه 59 سوره نساء این موضوع را روشن سا خته و به انسانها فرمان داده که از طریق پیامبر(ص) و امام(ع) اطاعت خدا را انجام دهند: (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ). «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را اطاعت کنید». ونکته مهم اینکه اِعمال این حق و فعلیت بخشیدن به آن منوط به اقبال، پذیرش و رضایت مردم است. *****
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- وسائل الشیعه
4- جواهری، محمدرضا، (1380) نظارت از دیدگاه امیرمومنان امام علی(ع) انتشارات امام محمد باقر(ع)
5- گلشنی، مهدی، (1381) مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام علی(ع) و عدالت، جلد دوم، تهران، ترجمه نهج البلاغه، جلد پنجم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
6- واثقی، قاسم، (1380) تدابیر و سیره عملی امام علی(ع) در تامین امنیت اجتماعی، تهران
7- عمید زنجانی، (1367) فلسفه سیاسی، جلد سوم (حقوق بین الملل اسلام) تهران، انتشارات امیرکبیر
8- ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 234
9- پایگاه اینترنتی نویسنده