(سه شنبه 04 تیر 17 ساعت 1:23 صبح )
راسخان در دانش کسانی اند که دست نیکی و زبان راست و دل صاف وعفّت شکم و فرج دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

پایگاه اطلاع رسانی مباشری

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006

حکومت برای اجرای عدالت

       امام(ع) همانند هر انسان الهی و مرد ربانی حکومت و زعامت جامعه را به عنوان یک پست و مقام دنیوی که مایه فخر باشد و حس جاه‏طلبی بشر را اشباع کند و به عنوان هدف زندگی، سخت تحقیر می‏کند و آن را بسیار بی‏ارزش می‏شمارد، آن را مانند دیگر مظاهر مادی دنیا از استخوان خوکی که در دست انسان خوره‏ای باشد بی‏مقدارتر می‏شمارد، اما همین حکومت و زعامت را در مسیر اصلی و واقعیش یعنی به عنوان وسیله‏ای برای پیاده کردن عدالت و احقاق حق و خدمت به جامعه فوق العاده مهم می‏شمارد و مانع دست یافتن حریف و رقیب فرصت طلب می‏گردد و از شمشیر زدن برای حفظ و نگهداریش از دستبرد چپاولگران دریغ نمی‏ورزد. ابن عباس در زمان خلافت علی(ع) بر آن حضرت وارد شد در حالی که امام(ع) با دست خودش کفش کهنه خویش را پینه می‏زد از ابن عباس پرسید قیمت این کفش چقدر است؟ ابن عباس گفت ارزشی ندارد، امام فرمود ارزش همین لنگه کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است جز اینکه بوسیله آن عدالت را پیاده کرده و حقی را به صاحبش برسانم یا باطلی را از میان بردارم.           
        پس از نظر نهج البلاغه آن اصلی که می‏تواند تعادل جامعه را حفظ کند و همه را راضی نگهدارد و پیکره اجتماع را سالم ساخته و به روح جامعه آرامش بخشد حکومتی است که عدالت را سرلوحه خود قرار دهد، زیرا ظلم و جور قادر نیست حتی روح خود ستمگر و روح آن کسی را که به نفع او ستمگری می‏شود، راضی و آرام نگهدارد تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال شدگان حق. در مقابل، عدالت بزرگ راهی است عمومی که همه را می‏تواند در خود بگنجاند. و بدون مشکلی عبور دهد امّا ظلم و جور کوره راهی است که حتی فرد ستمگر را به مقصد نمی‏رساند.
همانطور که در تاریخ آمده است خلیفه سوم بخش عظیمی از اموال عمومی مسلمانان را در دوره خلافت خود تیول خویشاوندان و نزدیکانش قرار داد امّا همینکه علی(ع) حکومت و زمام امور را بعد از وی به دست گرفت به عنوان یک حاکم، وظیفه خود می‏دانست عدالت را پیاده کند و لذا می‏فرماید: «به خدا قسم، اگر با آن اموال، برای خودشان زن گرفته باشند و یا کنیزکان خریده باشند باز هم آن را به بیت المال و خزانه عمومی مسلمانان برمی‏گردانم زیرا: «فانّ فی العدل سعةً و من ضاق علیه العدل فالجورُ علیه اضیق» همانا در عدالت گنجایش و وسعت خاصی است که می‏تواند همه را در بر گیرد و در خود جای دهد و آن کس که بیمار است و اندامش نامناسب شده ـ در عدالت نمی‏گنجد ـ باید بداند
که جایگاه ظلم و جور بر وی تنگتر است»  امام(ع) به قدری عدالت را مهم و مراعات آن را وظیفه حاکم دانسته که کوچکترین ملاحظه کاری در مورد آن را نمی‏پذیرد و هرگز عدالت را فدای مصلحت نمی‏کند.
تبعیض و دوختن دهنها با لقمه‏های بزرگ همواره ابزار لازم سیاست قلمداد شده است امّا بعد از خلیفه سوم مردی زمامدار و کشتی سیاست را ناخدا شده است که دشمن این ابزار است، هدفش مبارزه با این نوع سیاست بازی است. طبعا از همان روز اول انسانهای متوقع یعنی همان مردان و رجال سیاست، رنجیده خاطر شده و در نتیجه مشغول خرابکاری شدند و درد سرهایی فراهم آوردند. دوستان به حضور امام (ع) آمدند و با نهایت خلوص تقاضا کردند که به خاطر مصلحت مهمتر در سیاست خود انعطافی پدید آورد. پیشنهاد کردند که خودت را از درد سر این افراد راحت کن اینها افرادی با نفوذ و برخی از اینها از معروفان صدر اول اسلام هستند و حکومت مدینه فعلاً در مقابل دشمن فریبکار و بی‏ایمان مثل معاویه قرار دارد که ایالت مهمی از سرزمین اسلام مثل شام را در اختیار گرفته است چه مانعی دارد که به خاطر مصلحت فعلاً موضوع مساوات و برابری در مورد بیت المال را مسکوت بگذاری؟ امام(ع) در جواب فرمود:
«أتامرونی ان اطلُبَ النّصْرَ بالجور فیمن ولّیتُ علیه!؟ واللهِ لا اطور به ما سَمَر سمیرٌ و ما امّ نجمٌ فی السّماء نجما لو کان المالُ لی لسوّیتُ بینهم فکیف و انّما المال مالُ الله...» مرا فرمان می‏دهید تا پیروزی را به ستم کردن به کسی که والی او هستم بجویم؟ از من می‏خواهید که عدالت را به پای سیاست وسیادت قربانی کنم؟ قسم به خدا تا جهان ادامه دارد و ستاره‏ای در آسمان پی ستاره‏ای برآید نخواهم پذیرفت ـ من و تبعیض! ـ اگر مال از آن من بود همگان را برابر می‏داشتم تا چه رسد که مال از آن خدا باشد....» امام(ع) چگونه می‏توانست چنین پیشنهادی را بپذیرد در حالی که برای پاسداری از عدالت حکومت را پذیرفته است. خود حضرت می‏فرماید:  «اگر آن اجتماع عظیم مردم نبود و اگر با وجود یاور حجت بر من تمام نمی‏شد و اگر خدا از دانشمندان پیمان نگرفته بود که در مقابل شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت و آرام ننشینند همانا افسار خلافت را روی دوشش می‏انداختم و مانند روز اول کنار می‏نشستم.



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های سایت
    ثواب اعمال و تأثیر آن بر روح مؤمنین بعد از مرگ
    توسل به حضرت رقیه (س)
    در این سایت جستجو کنید
    یاحق
    درسی در محضر استاد
    سئوالات مراجعین و پاسخ های مشاور
    [عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 11  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 111  بازدید
    مجموع بازدیدها: 484848  بازدید [ صفحه اصلی ]
    [ وضعیت من در یاهو ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ مرکز ]
    [ درباره من ]

    » پیوندهای روزانه «
    » ===== دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    حدیث

    سیب تم

    » اشتراک در خبرنامه «
     

    دیکشنری آنلاین

    دیکشنری آنلاین


    استخاره آنلاین با قرآن کریم
    

    قالب میهن بلاگ