28-رفق و مدارا
هیچ عاملی مثل«رفق و مدارا» نمیتواند پیوندی عمیق و اصیل میان مدیران و زیردستان ایجاد کند و همراهی آنان را تضمین نماید. مدیران جز با نرمی و ملایمت نمیتوانند فاصلههای میان خود و کارکنان را بردارند، در اعماق دل آنها نفوذ کرده، آنان را با خود همراه نمایند. امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران خود توصیه میفرمود که در ادراة امور جامعه و تعامل با مردم، اصل رفق و مدارا و مهربانی را ملاک قرار دهند و حتی الامکان از برخورد شدید و تند بپرهیزند. ایشان در نامة 46 به یکی از کارگزاران خود میفرماید: «در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، اما آنجا که جز با شدت عمل کارها پیش نمیرود. شدت عمل به خرج ده و پر و بال خود را برای مردم بگستر و با چهرة گشاده با آنان رو به رو شو و نرمخویی با آنان را نصب العین خود قرار ده».
ضرورت و جایگاه ویژه مدارا و مهربانی در نگاه مدیریتی امام علی(ع) تا آنجاست که آن حضرت توجه به مدارا و رفق را حتی هنگامی که برخوردهای شدید اقتضاء میکند ضروری میداند و سفارش میکند که هنگام شدت و سختگیری نیز نباید از مهربانی و عطوفت غفلت کرد. ایشان به همان کارگزار اینگونه سفارش میکند: «شدت و سختگیری را با کمی نرمش و مدارا در هم آمیز».
به کارگیری رفق و مدارا در ادراة امور مایة پیوند درست زمامداران و مردمان است و بدین وسیله درهای توفیق در تحقق برنامهها و سیر به سوی اهداف گشوده میشود. از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: «کسی که در امور خویش رفق در پیش گیرد، به آنچه از مردم میخواهد، نایل شود» (نهجالبلاغه: نامه 26). همچنین وارد شده که: «هرگاه زمامدار شدی باید رفق و ملایمت ورزی» (نهجالبلاغه: نامه 53)
29-توجه به مشکلات کارکنان
از خصوصیات بارز مدیران و مسئولان این است که از مشکلات و معضلات شخصی و روحی کارکنان خود غافل نمانند. در نامة 53 به مالک اشتر فرمودهاند: «آنگاه به حد وافی نیازمندیهای آنان را تأمین کن که این خود امکان میدهد که در اصلاح خویش بکوشند و از تصرف در اموالی که در اختیارشان میباشد بینیاز گردند، حجت را بر آنان تمام میکند که عذری برای مخالفت با امر تو یا خیانت به امانت تو نداشته باشند».
حضرت در جای دیگری از نامه به مالک اشتر میفرماید: «رحمت بر رعیت و محبت و لطف به آنان را به قلبت قابل دریافت ساز و هرگز درنده خون آشام بر آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری»
30-عیبپوشی
امام علی( ع) در نامه به مالک اشتر میفرمایند: «و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمنترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است. زیرا در مردم عیبهایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است. از عیبهای مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست، پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند. تا توانی عیبهای دیگران را بپوشان، تا خداوند عیبهای تو را که خواهی از رعیت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینهای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشتهاند، به تغافل زن و گفته سخنچین را تصدیق».