یا سیدالمتوکلین
پژوهش3
موضوع: معیارهای گزینش صحیح برای حکومت و مدیریت در نهج البلاغه
پژوهشگر: موسی مباشری بهجت آبادی
مقدمه
درحکومت داری ومدیریت جامعه چه از رده های بالاوچه در رده های پایین یعنی اداره یک مجموعه کوچک نقش نیروى انسانى بیش از پیش چشمگیر است، یکى از مسائلى که فراروى زمامداران و مدیران قرار دارد نحوه انتخاب وزرا ، مدیران ،سرپرستان ،فرماندهان وکارکنان است. مسلّماً در بین خیل مشتاقان کار، آنچه مى تواند از بین آنان، نیروهایى با ویژگى هاى مورد نیاز سازمان گزینش کند، مکانیسم ویژه اى است که از آن به «کارمند یابی ،انتخاب و انتصاب» تعبیر مى شود. مدیریت منابع انسانى، که بخش مهمى از مسائل و موضوعات مدیریت را به خود اختصاص داده، متکفل برنامه ریزى دقیق براى نهادینه کردن این امر است.نخستین اقدام حکومتی امام پس از بیعت مردم، جابه جایی و عزل و نصب وسیع مدیران اجرایی نظام پیشین بود. معیارهای امام(علیه السلام)برای انتخاب کارگزاران در رده های گوناگون، برگرفته از متن دین و مورد رضای خدا و پیامبر اکرم(ص) بود. از این رو، در عهدنامه مالک اشتر برای هر صنفی از مسئولان حکومت، ویژگی های خاصی را برشمرده است. ایشان که زندگى پرافتخارش به عنوان الگوى انسان کامل و اولین امام معصوم، جلوهاى خاص به تاریخ صدر اسلام بخشیده است، پس از آنکه زمام اداره امور جامعه را به دست گرفت، در راستاى پیاده کردن احکام الهى و متجلى ساختن ارزشهاى اصیل اسلامى در ارکان جامعه، حکومت ایدهآل مکتبى را بر پایههاى «دینمحورى»، «حقمدارى» و «عدالتجویى» بنیان نهاد. او که از مقتداى خود، پیامبر گرامى اسلام(ص)، شنیده بود «صلاح و فساد امت در گرو صلاح و فساد علما و مدیران آن است»، به خوبى مىدانست که تحقق عینى این شاخصها در جامعه، علاوه بر وجود «صلاحیت و شایستگى» لازم در شخص رهبر و پیشواى جامعه، بستگى تمام به وجود زمامداران، کارگزاران و مدیران «صالح و شایسته» اى دارد که زیر ساخت تفکر، ایمان و عملکردشان، منطبق با احکام الهى و مبانى و اصول اسلامى باشد. از اینرو، در طول مدت حکومت خویش، ملاک عزل و نصبهایش را شایستهسالارى مبتنى بر تعهد در مقابل خداوند، خود و دیگران قرار داد. آنچه این پژوهش درصدد بررسى آن است معیارهاى گزینش نیروى انسانى براى تصدى مشاغل مختلف در اداره جامعه و به عبارت دیگر، ملاک و معیار عزل و نصب زمامداران ، مسئولین وکارکنان مى باشد. براى بررسى این موضوع تلاش نموده ایم با کنکاش در لابه لای خطبه ها ، نامه ها وکلمات قصار حضرت علی (ع) در نهج البلاغه معیار های ارزشی گزینش در حکومت اسلامی را به اختصار تبین نمائیم امید است که سایر پژوهشکران وعلاقمندان عزیز در تکمیل آن همت کنند.
مروری برمسئله گزینش در قرآن
قرآن کریم توجه ویژه ای براىانتخاب نیروهاى لایق قایل است. خداوند رحمان با انتخاب پیامبرانی شایسته سالم ، بالیاقت ،کاردان وفهیم بعنوان مدیران وزمامداران زمان خود درجامعه معیارهای مناسبی را از گزینش مدیران وکارکنان به ما تعلیم داده است در قران کریم می توان نمونه های زیادی را پیدا کرداز جمله وقتى خداوند طالوت را به عنوان برگزیده خویش مطرح نمود، بنى اسرائیل به این گزینش اعتراض کردند و گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با این که ما از او شایسته تریم; او ثروت زیادى ندارد». در واقع، از نظر بنى اسرائیل، ملاک شایستگى، داشتن مال و ثروت بسیار بود و از این رو، خود را برتر از طالوت مى دیدند و حال آن که خداوند ملاک شایستگى وى را در ایه 247 سوره بقره این چنین برمى شمارد: «قال اِنَّ اللّهَ اصطفیه علیکم و زادهُ بسطةً فى العلم و الجسمِ و اللّه یُؤتى مُلکه مَن یشاءُ و اللّهُ واسعٌ عَلیمٌ» گفت: خدا او را بر شما برگزیده و او را علم و قدرت جسمانى فراوان بخشیده است. خداوند ملکش را به هر که بخواهد مى بخشد و احسان خداوند وسیع و (از لیاقت افراد براى تصدى منصب ها) آگاه است. نمونه دیگر مى توان به درخواست حضرت موسى(علیه السلام) هنگامى که به پیامبرى مبعوث گشت اشاره کرد آن حضرت(ع) دست دعا و التجا به درگاه الهى دراز کرد و براى تحمل سختى هاى مسؤولیت خودش از خداى بزرگ شرح صدر خواست کرد. همچنین در آیه 14 سوره قصصخداوند در مورد انتخاب حضرت موسى(علیه السلام)براى پیامبرى این گونه تأکید مى نماید: «و لَمّا بَلغ اَشُدّه و استوى آتیناه حُکماً و علماً و کذلک نجزىِ الُمحسنینَ» و هنگامى که (موسى) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا مى دهیم. این آیه، ملاک شایستگى حضرت موسى(علیه السلام) در اخذ حکم و علم دو چیز مى داند یکی بلوغ اشد (بلغ اشدهُ) یعنى از نظر قواى بدنى به سنى رسیده که از استحکام و قوت برخوردار بود ودیگر استواء (واستوى) یعنى اعتدال و استقرار در زندگى که غالباً پس از مرحله قبلى است.همچنین خداوند در آیات سوره مبارکه یوسف ویژگی های حضرت یوسف را بیان می کند دلیل شایستگى او را در «حفیظ» و «علیم» بودن مى داند یعنى برخوردارى از علم و درایت و نگه دارى امانت.و وقتى داستان حضرت یوسف(علیه السلام) را مطرح مى کند که ایشان از هر اتهامى تبرئه مى شود و عزیزمصر براى او جایگاهى والا در نظر مى گیرد، ایشان پیشنهاد تصدى خزانه دارى را مى دهد و دلیل آن را نیز توانایى چنین کارى و آگاهى بر این کار ذکر مى کند: «قالَ اجعلنی على خزائنِ الارضِ اِنّی حفیظٌ علیمٌ.» (یوسف: 55) و در سوره مبارکه قصص آیه 26 «قالتْ احدیهما یا ابتِ استأجره اِنّ خیرَ من استأجرتَ القوىُّ الاَمینُ.» وقتى برخورد حضرت موسى(علیه السلام)را با دختران حضرت شعیب(علیه السلام) مطرح مى سازد که به کمک آنان شتافت و آنان ماجرا را به پدر اطلاع دادند، حضرت شعیب(علیه السلام)از حضرت موسى(علیه السلام)دعوت به همکارى مى کند. خداوند کلام دختر حضرت شعیب(علیه السلام) را نقل مى کند که او پیشنهاد به کارگیرى حضرت موسى(علیه السلام)را به پدر مى دهد و دلیل شایستگى او را نیز نیروى جسمانى و امانت دارى مطرح مى سازد. ونمونه های دیگری وجود دارد که امکان طرح همه ی آنها در این مقاله نیست .بنابراین می توان گفت خداوند ملاک ومعیارهایی رابرای گزینش مدیران الهى در نظر داشته است که به فراخور وظیفه آنان متفاوت مى باشد. در مجموع، مى توان مهمترین شروط را در دو عنوان بهره مندى از علم و تخصص از یک سو و برخوردارى از کمالات و فضایل اخلاقى و تعهّد از سوى دیگر، دانست که همه ی پیامبران ازآن برخوردار بوده اند.
معیارهای گزینش از نظر حضرت علی (ع)
درانتخاب هر کارگزاری چه در رده های بالا ی حکومت چه در رده میانی وچه در رده های پایین حکومت همه ی افراد باید از ویزگی های خاصی برخوردار باشند مدیران مافوق در هررده باید درانتخاب صحیح مسئولین وکارکنان پایین تردقت زیادی بعمل آورند زیرا انتخاب غلط یا نابجا، یعنى انتخاب کسانى که توانایى و شایستگى انجام دادن کار را ندارند یا کسانى که بعد از مدتى سازمان را ترک مىکنند، زیانها و هزینههاى گزافى را به سازمان تحمیل مىکنند، از جمله منجر به اصل پیتر ـ که مىگوید: مدیران میل دارند تا در سطح بىکفایتى خود پیشرفت کنند خواهد شد. اصولاً هدف اصلى از ایجاد رویهها و مراحل مختلف و انجام فعالیتهاى متعدد طى فرایند انتخاب این است که اولاً توان غلبه داوطلب بر موانع مختلف و استقامت و صبر او شناخته شود و ثانیا توانایى وى به نحو کاملترى شناسایى گردد تا سرانجام با کاستن از احتمال تصمیمگیرى وانتخاب غلط و افزودن به احتمال تصمیمگیرى وانتخاب صحیح، مدیریت با افرادى مواجه نشود که فراتر یا فروتر از سطح تعیین شده باشند.به علاوه هر مقامى داراى ویژگیها و شرایط خاصى است که بر پایه هدفهاى سازمان، پیش بینىها، برنامهها و سیاستهاى کلى پایهگذارى شده است.و افراد متقاضى شغل نیز داراى ویژگیهاى فردى مختلفى از نظر هوش، معلومات، مهارتها، نگرشها، اعتقادات و تجربهها هستند. ازاین رو براى موفقیت مدیران ودستیابی به اهداف سازمان ضروری است باتطبیق دادن شرایط شغل با ویژگیهاى فردشاغل در گزینش افراد اصلح برای هرشغل اقدام کرد . حضرت امام علی (ع) در انتخاب استانداران ،فرمانداران وسایر مسئولین وکارکنان معیار های صحیحی را در نظر داشته ومطابق نوع واهمیت هر مسئولیت وکار نیروی مناسب آن رابه کار می گماردند آن حضرت از میان عاملهایى که باید در نظر گرفته شوند به «مهارتهاى لازمِ» برای یک مسئول توجه داشته وعلاوه برآن پس از صدور حکم مسئولیت در آموزش به ایشان اصولی را درخصوص مهارت های فنى، مهارت های انسانى و مهارت های ادراکى در کارومسئولیت خود گوشزد می فرمودند در زیر به برخی از این معیارها که در سخنان آن حضرت آمده است اشاره می کنیم :
معیارهای عمومی
1--برخورداری از ایمان و تقوا
در گزینش افراد بر حسب نوع مسئولیت، باید تقوا و ایمان آنان ملاک قرار گیرد; زیرا ایمان به خدا و تسلیم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامی در انسان ایجاد می کند که از کوچک ترین عمل خلاف احتراز می کند و برای او مسئولیت در مقابل خدا، از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد، و تنها خدا را حاضر و ناظر اعمال خود می بیند. در نظام اسلامی، خدامحوری و تقواگرایی، اساس کار و سازندگی است و همه چیز با معیار تقوا ارزیابی می گردد. امام علی(علیه السلام) شیوه برخورد و اصول مدیریت را در نامه خود به مالک اشتر، از تقوا و خداگرایی آغاز می کند و او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد و از آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها، پی روی کند، دستوراتی که جز باپی روی آن هارستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن ها جنایت کار نخواهد گردید. به او فرمان می دهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند; زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین می کند که او را یاری دهد، و آن کس را که او را بزرگ شمارد بزرگ می دارد، و به او فرمان می دهد تا نفس خود را از پی روی آرزوها باز دارد و هنگام سرکشی رام کند که "نفس همواره به بدی وا می دارد، جز آنکه را خدا رحمت آورد." (یوسف: 53) وآن حضرت درقسمتی دیگر می فرماید: فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنصَحَهُمْ فِى نَفْسِکَ للّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لإِمامِکَ. به فرماندهى سپاهت کسى را بگمار که نسبت به خدا و پیامبر و امام تو خیرخواهتر از همه باشد. و روح تقوا، انقیاد واطاعت بى چون و چرا از اوامر الهى و دستورات پیامبر گرامى اسلام(ص) و امام (پیشوا و رهبر) بر او حاکم باشد. (فراز 32)
2-داشتن صلاحیت اخلاقی
اصولا جایگاه ارزشی هر کسی را در اجتماع، اخلاق او معیّن می کند. به عبارت دیگر، اخلاق هر انسانی در اجتماع، معرّف اوست. واضح است که در گزینش افراد برای تصدّی امور جامعه نیز صفات و افعال اخلاقی انسان نقش دارند. بعضی از صفات در محیط کار ضروری اند که هنگام گزینش باید لحاظ شوند; مثل تواضع، حسن خلق، گشاده رویی، مردم داری، صداقت، سعه صدر و امانت داری.
بر حسب نوع مسئولیتی که به افراد سپرده می شود، صفت اخلاقی مربوط به آن نیز باید مورد عنایت قرار گیرد; مثلا، اگر به کسی مسئولیتی داده می شود که بیشتر با مردم سرو کار دارد، باید حسن خلق و مردم داری او بر سایر صفات او بچربد، و اگر عهده دار بیت المال است باید در صداقت و امانت داری مشهور باشد. پس جایگاه مسئولیت اشخاص را صرف نظر از سایر شروط، اخلاق او تعیین می کند. این ها نکات ظریفی هستند که در هسته گزینش باید به آن ها توجه گردد تا هماهنگی کامل بر حرکت و فعل و انفعالات یک نظام، حکم فرما شود. امام علی(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، می فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظ تر، و طمع ورزی شان کمتر است.» بنابراین، یکی از معیارهای مهم انتخاب کارگزار شایسته، داشتن صلاحیت اخلاقی است.