سفارش تبلیغ
صبا ویژن
(یکشنبه 103 آذر 4 ساعت 2:46 صبح )
اگر مستحبات واجبات را زیان رساند بنده را به خدا نزدیک نگرداند . [نهج البلاغه]

پایگاه اطلاع رسانی مباشری

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006

3- برخورداری ازاصالت خانوادگی

      با توجه به اهمیت صلاحیت اخلاقی افراد، نقش خانواده نیز در پرورش خصال نیک و سجایای اخلاقی روشن می گردد. اگر صفات اخلاقی و پسندیده در نفس انسان ملکه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمی گردند. روشن است که ملکه شدن یک صفت خوب به مدت زمانی طولانی نیاز دارد، و اگر افراد مورد گزینش از خاندان شریف و با فضیلت باشند، می توان تصور کرد که صفات اخلاقی در آن ها از سنین کودکی شکل گرفته و با دوام و ریشه دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طریق ارث به فرزند منتقل می شوند. اخلاق خوب و پسندیده یا زشت و نکوهیده معرّف پاکی وراثت یا بدی آن هستند. بنابراین، اخلاق نقش محوری در اداره امور دارد و اصالت خانوادگی در تأیید صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. مولا علی(علیه السلام)به مالک اشتر می فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... با حیا و از خاندان های پاکیزه و با تقوا باشند»

4- داشتن حسن شهرت

     در گزینش افراد، «قضاوت مردم» می تواند ملاک خوبی باشد; زیرا خوبی و بدی افراد از مردم پوشیده نمی ماند. وقتی مردم شخصی را به خاطر صفات خوبش می ستایند و در همه جا از او به نیکی یاد می کنند به گواهی و تصدیق آنان می توان اطمینان کرد. همچنین مردمی که به صداقت و دیانت و امانت داری معروفند هر گاه در مصادر امور قرارگیرند اعتماد و همکاری همه جانبه مردم را به سوی خود جلب می کنند. از سوی دیگر، اعتبار یک حکومت با حضور چهره هایی که امین مردم هستند بالا می رود و بهترین پشتوانه و دل گرمی نیز برای یک مسئول، اعتماد مردم نسبت به اوست; زیرا می داند که مردم حرف های او را صادقانه می پذیرند و در همه حال با او یک دل و یک زبان هستند. عکس آن نیز صادق است; یعنی اگر فردی که پایگاه مردمی ندارد یا صداقت و امانت داری او را عملا نیازموده اند، زمام امور مردم را به دست گیرد، مردم نه تنها به او اعتماد نمی کنند، بلکه از این عمل مسئولان مافوق به خشم نیز می آیند، و هر چه کار و مسئولیت فرد حسّاس تر باشد، خشم و ناراحتی مردم نیز بیشتر خواهد بود. از این روست که حضرت علی(علیه السلام) حسن شهرت و سوابق خوب افراد را (در عهدنامه مالک اشتر)، یکی از ملاک های گزینش معرفی می کند: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه... که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند... و آینده نگری آنان بیشتراست، انتخاب کن » بنابراین، افرادی که اهل تجربه بوده و در کشاکش کارها ساخته و پرداخته شده اند و نیز سابقه و حسن سابقه شان در اسلام، بیش از دیگران باشد و همچنین مدیر و دوراندیشند و در کارها و مسائل، عمیق و ژرف نگرند; شایستگی بیشتری در تصدّی امور دارند.


5- نداشتن سوء پیشینه

    امیر بیان على(ع) از جمله معیار و ملاک را در گزینش مدیران و کارگزاران، گذشته درخشان و نداشتن سوء پیشینه دانسته و در مواردى به این مهم اشاره کرده است. در نامه به مالک اشتر، افزون بر طرح اصل مطلب، به آثار و نتایج آن نیز اشاره کرده است:«إنَّ شرَّ وزرائک مَنْ کان للأشرار قبلک وزیراً و مَنْ شرِکهم فی الاثام فلا یکوننّ لک بِطانَةً؛ فإنَّهم أعوانُ الأثمة و إخوانُ الظلمة و أنت واجدٌ منهم خیرَ الخلفِ ممَّن له مثلُ آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و أوزارهم و آثامِهم ممَّنْ لمْ یعاونْ ظالماً على ظلمه و لآاثماً على إثمِهِ أوْلائک أخفُّ علیک مؤونةً و أحسن لک معونةً؛ بدترین وزیران تو کسى است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته باشد. پس مبادا چنین افرادى، محرم راز تو باشند! زیرا که آنان، یاوران گناهکاران و یارى دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانى بهتر از آنان داشته باشى که قدرت فکرى امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنان را نداشته باشند، کسانى که ستمکارى را بر ستمى یارى نکرده و گناهکارى را در گناهى کمک نرسانده باشند، هزینه این گونه افراد، بر تو سبک تر و یاریشان بهتر ... است.»شارح معتزلى، در شرح و تفسیر این قسمت، مطالبى را بیان کرده است، از جمله:علت اینکه امیر بیان، مالک اشتر را از گزینش افرادى که سوء سابقه (همکارى با ظالمان) داشته اند، منع کرده، عبارت است از اینکه گناه و ستم، براى چنین افرادى، ملکه شده و امکان ترک آن خیلى دور است.بنابراین یکى از صفات لازم در مدیران و زمامداران، نبود سوء پیشینه آنان است؛ چه اینکه سوء پیشینه، سبب مى شود تا او، فاقد محبوبیت لازم در میان مردم باشد و نیز چه بسا عادات و حالت سویى که داشته، به صورت ملکه در او رسوخ کرده باشد و با به دست گرفتن مسؤولیت و قدرت، آن صفات ناشایسته، خودش را نشان دهد.

 

6- برخورداری از سلامت وتوانایى جسمى و روحى


    قدرت و توان مندى از دیگر ملاکهاى گزینش مدیران و مسؤولان سازمانها و نهادهاى مملکت است؛ زیرا، بدون توانایى جسمى، شخص، نمى تواند به انجام دادن وظایف خویش اقدام و بار سنگین مسؤولیت مدیریت را بر دوش کشد و آن را به سرمنزل مقصود برساند.ائمه، صلوات الله علیهم، بویژه امام على(ع) در جا جاى کلمات خویش، بر این واقعیت تأکید کرده اند. در اینجا، برخى از فرمایشهاى امام على(ع) گزارش مى شود.آن حضرت، خطاب به مالک اشتر براى تعیین و گزینش مسؤولان و کارگزاران مى فرماید:«و اجعل لرأس کلِّ أمرٍ من أُمورک رأساً منهم لا یقهرهُ کبیرها و لا یَتَشَتَّتُ علیه کثیرها؛
اى مالک! براى هر یک از کارهاى اجتماعى و سیاسى و اقتصادى خود، مدیر و رییسى را تعیین کن، مدیرى که داراى دو ویژگى باشد: بزرگى و عظمت کار، او را ناتوان و مغلوب نسازد و زیادى و تراکم کار، رنجورش نکند.»مولاى متقیان، در مقام تبیین اوصاف لازم مدیران و رهبران دینى، در خطبه اى که در شهر مدینه ایراد فرموده اند، گفته اند:«أیها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر أقواهم علیه؛
اى مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آن کسى است که در تحقق حکومت (و اهداف آن)، نیرومندتر از دیگران باشد.»آن حضرت، در نامه اى خطاب به محمد بن ابى بکر، جهت دلجویى و توضیح اینکه چرا او را از استاندارى مصر برداشته و استاندارِ مکان دیگرى قرار داده، به این نکته اشاره کرده است که اداره استان مصر، خارج از توان و قدرت او بوده است:«امّا بعد. فقد بلغنی مَوْجِدَتک من تَسْرِیحِ الأشتر إلى عملک و إنّی لمْ أفعل ذالک استبطاءً لک فی الجهد و لا ازدیاداً لک فی الجِدّ. و لو نزعتُ ما تحت یدک من سلطانک، لولَّیْتُک ما هو أیْسر علیک مؤونةً؛پس از یاد خدا و درود. به من خبر داده اند که از فرستادن اشتر به سوى محل استاندارى ات، ناراحت شده اى. این کار را به دلیل کُند شدن و سهل انگاریت و یا انتظار کوشش بیشترى از تو انجام ندادم، بلکه اگر تو را از استاندارى مصر عزل کردم، استاندار جایى قرار دادم که اداره آنجا بر تو آسانتر است.»امام على(ع) در نامه به قثم بن عباس فرماندار مکه، او را از توطئه اى که فریب خوردگان معاویه، در ایام حج طراحى کرده بودند، آگاه مى سازد و سپس او را توصیه مى کند که قدرت و توان خود را نشان دهد:«فاقم على ما فی یدیک قیام الحازم الصلیب ... و لا تکن عند النَّعماءِ بطراً و لا عند البأساء فشلاً؛ در برابر توطئه خائنانه اى که از طرف دشمن طراحى شده، باید در مسند مدیریت مکه، مقاوم و پایدار باشى ... نه به هنگام نعمتها، شاد، و نه به هنگام مشکلات، سست و ناتوان باشى.»
امام(ع) خطاب به مالک اشتر نیز مسأله قدرت و توان مندى مدیر و زمامدار را گوشزد مى کند و مى نویسد:«ثم أمور من أمورک لابد لک من مباشرتها منها إجابة عمالک بما یعىا عنه کتابک و منها إصدار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تخرج صدور أعوانک؛اى مالک! در میان کارهاى گوناگون و فراوان، کارها و مسائلى است که باید شخصاً انجام دهى. مثلاً آنجا که کارمندان دفاتر از انجام آن عاجزند و یا کارهایى همانند خواسته هاى مهم مردم که دستیارانت قادر به انجام آن نیستند.»
از این بیانات، اهمیت و جایگاه قدرت و توانایى مدیر نسبت به قلمروِ مسؤولیت و مأموریتش، به خوبى روشن مى گردد و مى توان گفت، مدیر، نه تنها قدرت جسمى باید داشته باشد، بلکه قدرتهاى دیگرى که براى انجام دادن مسؤولیت لازم است، مانند قدرت نوآورى و ابداع (ابتکار) و قدرت تبیین مسائل و مشکلات و نیازمندیها و قدرت بسیج و هدایت نیروهاى انسانى و قدرت تصمیم گیرى و قدرت پذیرش حق و تسلیم در برابر آن را باید داشته باشد.خداوند متعال، در قرآن کریم، یکى از ویژگیهاى لازم در مسؤولان و مدیران نهادهاى مملکتى را، توانایى و قدرت آنان برشمرده است.در باره شایستگى هاى حضرت موسى(ع) براى استخدام و قبول مسؤولیت، از زبان دختران حضرت شعیب، قوت و امانتدارى را به شمار آورده است:
«قالت إحداهما یا ابت استئجرهُ إنَّ خیر من استئجرت القوىّ الأمین؛یکى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسى را که مى توانى استخدام کنى، آن کسى است که قوى و امین باشد.».»
در بعضى تفاسیر، این پرسش مطرح شده که «با توجه به اینکه دختران شعیب، براى بار نخست، موسى(ع) را مى دیدند، از کجا به قوت و توانایى او پى بردند؟».در پاسخ گفته شده، آنان، دیدند که چگونه موسى با قدرت، چوپانان را از کنار چاه دور کرد تا آنان بتوانند از آب استفاده کنند. همین مطلب، در ضمن روایتى از على بن ابراهیم نیز آمده است.در مقام توصیف حضرت لوط(ع) و تبیین ویژگیهاى لازم رهبرى جامعه، قدرت بدنى از امتیازات وى به شمار آمده است:«قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فى العلم و الجسم؛پیامبر (آن گروه معترض) گفت: «خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم و جسم (قدرت)، وسعت بخشیده است.».»با توجه به اینکه این بخش از آیه، در مقام پاسخگویى به اعتراض کسانى که لوط(ع) را شایسته رهبرى نمى دانستند ـ چون شرایط لازم از جمله ثروت را ندارد ـ بیان شده، از این رو بى گمان اوصافى که لوط بدان ها توصیف شده، از ویژگیها و شرایط لازم مدیران و زمامداران جوامع اسلامى خواهد بود.



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های سایت
    17 توصیه امام خامنه ای حفظه الله برای امر به معروف و نهی از منکر
    اقتصاد مقاومتی
    پیام قرآنی 1
    اطلاعیه ستاد توزیع عادلانه یارانهها
    نماز شب و روزجمعه
    یاس از مردم
    پیام هفته بسیج
    8 آبان؛سالروز شهادت حسین فهمیده
    وحدت
    عمامه عاریتی؟!.
    آئین تکریم
    پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص)
    عیب مرا به من بگو
    حسد
    از امریکا و انگلیس واکسن نخرید
    [همه عناوین(484)][عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 117  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 429  بازدید
    مجموع بازدیدها: 476715  بازدید [ صفحه اصلی ]
    [ وضعیت من در یاهو ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ مرکز ]
    [ درباره من ]

    » پیوندهای روزانه «
    » ===== دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    حدیث

    سیب تم

    » اشتراک در خبرنامه «
     

    دیکشنری آنلاین

    دیکشنری آنلاین


    استخاره آنلاین با قرآن کریم
    

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    قالب میهن بلاگ