وزیران
35- طاغوتى و ظلم پیشه نباشند.
36- گناه کار نبوده وسعی نمایند فکرگناه هم نکنند.
37- حق گراباشند.
38- در کارهایى که خدا نمى پسندد وارد نمی شوند.
39- زاهد و راستگو هستند.
40- از تملّق و ثناگویى ناحق دورى مى کنند.
41- از دانا ترین مردم انتخاب می شوند.
42- دارنده وجامع صفات نیک هستند.
مشاوران ونمایندگان مجلس
43- ترسو نباشند .
44- بخیل نباشند .
45- حریص نباشند .
46- عاقل باشند.
47- حلیم و بردبار باشند.
48- درکارها تجربه داشته باشند.
49- ناصح باشند.
50- تقوای آنان بر دیگر ویژگی های آنان بچربد.
فرماندهان و لشکریان
51- پاک دامن و پارسا باشند.
52- برخوردار از سابقه درخشان باشند.
53- خیرخواه و دلسوزباشند.
54- در اجراى احکام خداوند و اوامر پیامبر و اولى الامرکوتاهی نکنند.
55- داراى سعه صدر و آرامش روحى باشند.
56- در برابر مشکلات و ناملایمات پایدار باشند.
57- در وقت عصبانیت بر نفس خود مسلط بوده، حلیم و خویشتندارباشند.
58- از روحیه عفو و گذشت بهره مند باشند.
59- شجاع ودلیر بوده و در میدان نبرد پیشتاز باشند.
60- نسبت به محرومان و ضعیفان با رحم و عاطفه باشند.
61- بلندنظر بوده و هر آنچه را غیر خداست کوچک بشمارند.
معیارهای گزینش مدیران اجرایی
24- دارای ایمان و تقوای قوی باشند.
25- دارای اعتماد کامل به خدا باشند.
26- عدالت و انصاف داشته باشند.
27- از غرور و خودپسندی بپرهیزند.
28- از استبداد و دیکتاتوری بپرهیزند.
29- از دنیاپرستی و طمع دوری کنند.
30- صبور و شکیبا باشند.
31- متواضع و بردبار باشند.
32- گشاده رو ومهربان باشنند.
33- امانت دار مردم باشند.
34- زندگی آنان بر پایه ی ساده زیستی استوار باشند.
35- عاشق خدمت کردن به محرومین باشند
36- در کارها خود پیشقدم بوده و درانجام امور مردم تسریع کنند
37- حافظ بیت المال باشند.
38- به عهد خود وفاکنند.
39- از رواج تملق و عیب جویی و سخن چینی جلوگیری کنند.
40- در تصمیم گیری جدی باشند وبا تعقل عمل کنند.
41- در گزینش و استخدام کارمندان خود دقت کنند.
42- گوش به فرمان رهبر وکاملا" مطیع باشند.
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- غررالحکم،ج 1
4- محمد بن یعقوب کلینى، فروع کافى
5- سیدمحمدحسین طباطبائى،المیزان
6- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 75
7- بنیاد نهج البلاغه، سیماى کارگزاران، نامه على(علیه السلام) به مالک اشتر
8- اسفندیار سعادت، مدیریت منابع انسانى، انتشارات سمت
9- سلوک مدیریت از دیدگاه امیرالمومنین (ع) ، علی اصغر «رشید گزکوه»، کانون تبلیغات ساحل هنر
بسمه تعالی
ویژگی های زمامداران و مدیران در نهج البلاغه
مقدمه
دیدگاههای اکثردانشمندان غربی درقبال زمامداری و رهبری، دیدگاهی است که براساس آن فردی که عنوان رهبر گروه را دارد به دلیل ویژگیهای خاص، توانایی نفوذ در دیدگاهها، نگرشها، انتظارات و اهداف دیگر افراد یا گروهها را دارد و نتیجه این نفوذ نیز تحقق اهداف سازمان و یا اهداف گروهی است. در مقابل، دیدگاه امام علی(ع) نسبت به رهبری وزمامداری جامعه ، دیدگاهی مردم محور است که اگر نفوذی و فرمانی وجود دارد درجهت اهداف زیردستان و رفاه عامه مردم است و اگر رهبر به دنبال تحقق اهداف سازمان و مجموعه خاص خود است، این اهداف چیزی جز رضایت مردم نیست و اینجاست که امام علی (ع) رهبری را وظیفه ای سنگین و مسئولیتی دشوار می داند.دراین مقاله بر آنیم تا با کنکاش در خطبه ها ، نامه ها وکلمات قصار حضرت امام علی (ع) در نهج البلاغه ویژ گی های رهبران ، زمامداران ومدیران را بررسی نمائیم لذا مهمترین این ویژگی ها به شرح زیر می باشد.
1ـ تقوا وخداترسی
حضرت علی (ع) تقوی را بالاترین معیار سنجش میداند که یک مدیر اسلامی باید داشته باشد و به همین خاطر از هر فرصت استفاده کرده کارگزارانش را به تقوا سفارش کرده است . حضرت علی (ع) به مالک اشتر می فرماید : ای مالک بر آن افسر اعتماد کن که نجیب و پرهیزکار باشد ، افسران تو باید پرهیزکارترین سپاهیان و نجیبترین افراد باشند.تقوا عبارت است از امتثال اوامر حق تعالی و اجتناب از نواهی او . تقوا از تجلیات ایمان واز لوازمات اصلی مناسبات صحیح انسانی است . تقوا حالت مراقبت ونگهداری از خود می باشد و در اثر آن انسان از افتادن درورطه های خطرناک گناه نجات می یابد. در مسیر زندگی انسان همواره سختی ها و دشواری نمایان شود و این تنها تقوای الهی است که انسان را در برابر سختی ها مقاوم می سازد. « و من یتق الله یجعل له من امره یسرا » کسی که تقوا پیشه کند خداوند سختی هایی که برای او پیش می آید آسان می سازد. مدیریت جامعه نیز بنابر وظیفه ای که بر دوش اوست سختی ها و تنگناهای بیشتری پیش رو دارد لذا هر اندازه درجه تقوای او بیشتر باشد استوارتر و موفق تر خواهد بود. از طرفی تقوا برای مدیران به ویژه مدیران سیاسی حیاتی تر است . در نامه53 نهج البلاغه در عهدنامه آن حضرت به مالک اشتر نخعى چنین آمده است:«این فرمانى است از بنده خدا ، على امیر مؤمنان به مالک اشتر پسر حارث ، در عهدى که با او مىگذارد ، هنگامى که وى را به حکومت مصر مىگمارد تا خراج آن را فراهم آرد ، و پیکار کردن با دشمنان و سامان دادن کار مردم مصر و آباد کردن شهرهاى آن .او را فرمان مىدهد به ترس از خدا و مقدم داشتن طاعت خدا بر دیگر کارها ، و پیروى آنچه در کتاب خود فرمود ، از واجب و سنتّها که کسى جز با پیروى آن راه نیکبختى را نپیمود . و جز با نشناختن و ضایع ساختن آن بدبخت نبود ، و اینکه خداى سبحان را یارى کند به دل و دست و زبان ، چه او ( جلّ إسمه ) یارى هر که او را یار باشد پذیرفته است و ارجمندى آن کس که دین او را ارجمند سازد ، به عهده گرفته . و او را مىفرماید تا نفس خود را از پیروى آرزوها بازدارد ، و هنگام سرکشیها به فرمانش آرد که « همانا نفس به بدى وا مىدارد ، جز که خدا رحمت آرد» . و در نامه27 نهج البلاغه به محمد پسر ابو بکر پس از انتصاب به حکومت مصر نوشت « با آنان فروتن باش و نرمخو ، و هموار و گشاده رو ، و به یک چشم بنگر به همگان ، خواه به گوشه چشم نگرى و خواه خیره شوى به آنان ، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند ، که خداى تعالى مىپرسد از شما بندگان ، از خرد و درشت کارهاتان و از آشکار آن و نهان . پس اگر عذاب کند ، شما ستمکارتر ، و اگر ببخشد ، او بزرگوارتر . و بندگان خدا بدانید که پرهیزگاران مردند و بر دنیاى گذرا و آخرت دیرپا را بردند . با مردم دنیا در دنیاشان شریک گشتند ، و مردم دنیا در آخرت آنان شرکت نداشتند . در دنیا زیستند هرچه نیکوتر و نعمت دنیا را خوردند هر چه بهتر . پس ، از دنیا چون ناز پروردگان نصیب بردند ، و چون سرکشان نعمت آن را خوردند . سپس از این جهان رخت بربستند با توشهاى که به مقصدشان رساند ، و سودایى که سودشان را فراهم گرداند . در دنیا طعم لذت زهد چشیدند ، و یقین کردند که فردا در آخرت همسایه خدا گردند .
2- اخلاق اسلامی
از ویژگی های خوب هر مدیر حسن خلق است . خوش خلقی در ناملایمات و مشکلات سبب می شود تامعضل بهتر و سریع تر حل و فصل شود. در حالت عادی بشاش بودن کارسختی نیست در ناملایمات است که اخلاق حسنه زایل می شود. یک مدیر بد خلق به هنگام بروز ناملایمات همکاران و مشاوران خود را نیز دچار ناهنجاری می کند.
خداوند در قرآن کریم به حضرت رسول (ص ) می فرماید : « ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک ;ای پیامبر اگر توخشن بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند » . در حالی که فبمارحمه من الله لنت لهم .
این لطف و رحمت الهی است که سبب شده توبا مردم مهربان باشی . بنابراین مهربانی و حسن خلق یکی ازالطاف الهی است که خداوند به عده ای اعطا می کند. در حقیقت قدرت ناشی از پول و اسلحه نیست بلکه غالبا از اخلاق حسنه است که به آن اقتدار می گویند. اقتدار یعنی حاکمیت بر دل ها. به دست آوردن دل ها با زور میسر نمی شود. در اثر اخلاق خوب است که نیروهای خوب جذب می شوند. حضرت علی (ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر رعایت اخلاق اسلامی را توصیه می کند و می فرماید:«ای مالک بدان که من تو را به شهرهایى مىفرستم که دستخوش دگرگونیها گردیده ، گاه داد و گاهى ستم دیده ، و مردم در کارهاى تو چنان مىنگرند که تو در کارهاى والیان پیش از خود مىنگرى ، و در باره تو آن مىگویند که درباره آنان مىگویى ، و نیکوکاران را به نام نیکى توان شناخت که خدا از ایشان بر زبانهاى بندگانش جارى ساخت . پس نیکوترین اندوخته خود را کردار نیک بدان و هواى خویش را در اختیار گیر ، و بر نفس خود بخیل باش و زمام آن را در آنچه برایت روا نیست رها مگردان ، که بخل ورزیدن بر نفس ، داد آن را دادن است در آنچه دوست دارد ، یا ناخوش مىانگارد ، و مهربانى بر رعیت را براى دل خود پوششى گردان و دوستى ورزیدن با آنان را و مهربانى کردن با همگان ، و مباش همچون جانورى شکارى که خوردنشان را غنیمت شمارى چه رعیّت دو دستهاند : دستهاى برادر دینى تواند ، و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند . گناهى از ایشان سر مىزند ، یا علتهایى بر آنان عارض مىشود ، یا خواسته و ناخواسته خطایى بر دستشان مىرود . به خطاشان منگر ، و از گناهشان درگذر ، چنانکه دوست دارى خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید ، چه تو برتر آنانى ، و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است ، و خدا از آن که تو را ولایت داد بالاتر ، و او ساختن کارشان را از تو خواست و آنان را وسیلت آزمایش تو ساخت ، و خود را آماده جنگ با خدا مکن که کیفر او را نتوانى برتافت و در بخشش و آمرزش از او بىنیازى نخواهى یافت ، و بر بخشش پشیمان مشو و بر کیفر شادى مکن ، و به خشمى که توانى خود را از آن برهانى مشتاب ، و مگو مرا گماردهاند و من مىفرمایم ، و اطاعت امر را مىپایم. چه این کار دل را سیاه کند و دین را پژمرده و تباه و موجب زوال نعمت است و نزدیکى بلا و آفت ، و اگر قدرتى که از آن برخوردارى ، نخوتى در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشمارى ، بزرگى حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر ، که چیست ، و قدرتى را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست ، که چنین نگریستن سرکشى تو را مىخواباند و تیزى تو را فرو مىنشاند و خرد رفتهات را به جاى باز مىگرداند ».
3- عدالت ودادگری
مفهوم کاربردی این عنوان هر چند در موارد مختلف ، متفاوت است اما ریشه و روح تمامی موارد یکی است . امیرالمؤمنان علی (ع) بیشترین تأکید و سفارش را درباره عدالت و دادگری دارد تا جایی که اهل نظر نهج البلاغه را به حق کتاب عدالت نامیده اند . آن حضرت در موارد زیادی اهمیت این مطلب را گوشزد کرده و بر آن تأکید کرده است . برای نمونه آن حضرت در جای دیگر خطاب به مالک اشتر میفرماید : بهترین چیزی که مایه روشنی چشم زمامداران و مسئولان است همانا گسترش عدل و داد در شهرها و آشکاری دوستی و علاقه به مردم است .
امیرالمؤمنین(ع) در جای جای نهجالبلاغه مردم و کارگزاران خویش را به اجرای عدالت توصیه میکند. در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرمودهاند: «دوست داشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین میبرد، امّا خشم خواص را خشنودی همگان بیاثر میکند». حضرت در جای دیگری از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر میفرماید: «انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هر کس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشتهای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است». حضرت در نامهای به فرمانروای حلوان، اسود بن قطب مینویسد: «پس باید کار مردم در حقی که دارند در نزد تو یکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسید»ودر مورد تقسیم بیت المال در خطبه 126 نهج البلاغه می فرماید: چون بر او خرده گرفتند که چرا بیت المال را مساوى بخشیده است مرا فرمان مىدهید تا پیروزى را بجویم به ستم کردن درباره آن که والى اویم ؟ به خدا که ، نپذیرم تا جهان سرآید ، و ستارهاى در آسمان پى ستارهاى برآید . اگر مال از آن من بود ، همگان را برابر مىداشتم که چنین تقسیم سزا است تا چه رسد که مال ، مال خدا است . بدانید که بخشیدن مال به کسى که مستحق آن نیست ، با تبذیر ، و اسراف یکى است . قدر بخشنده را در دنیا بالا برد و در آخرت فرود آرد ، او را در دیده مردمان گرامى کند ، و نزد خدا خوار گرداند . هیچ کس مال خود را آنجا که نباید نداد ، و به نامستحق نبخشود ، جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود ، و دوستىشان از آن دیگرى بود . پس اگر روزى پاى او لغزیدودر خطبه 131 نهج البلاغه درمورد شناخت حق وعدالت می فرماید: اى مردم رنگارنگ ، با دلهاى پریشان و ناهماهنگ . تنهاشان عیان ، خردهاشان از آنان نهان ، در شناخت حق شما را مىپرورانم ، همچون دایهاى مهربان ، و شما از حقّ مىرمید چون بزغالگان از بانگ شیر غرّان . هیهات که به یارى شما تاریکى را از چهره عدالت بزدایم ، و کجى را که در حق راه یافته راست نمایم . خدایا تو مىدانى آنچه از ما رفت ، نه به خاطر رغبت در قدرت بود ، و نه از دنیاى ناچیز خواستن زیادت . بلکه مىخواستیم نشانههاى دین را به جایى که بود بنشانیم ، و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم . تا بندگان ستمدیدهات را ایمنى فراهم آید ، و حدود ضایع ماندهات اجرا گردد . خدایا من نخستین کسم که به سوى تو روى آورد ، و شنید و اجابت کرد . در نماز کسى از من پیش نیفتاد جز رسول خدا ، که درود خدا بر او و آل او باد . و همانا دانستید که : سزاوار نیست بخیل بر ناموس ، و جان ، و غنیمتها ، و احکام مسلمانان ، ولایت یابد و امامت آنان را عهدهدار شود تا در مالهاى آنها حریص گردد . و نه نادان تا به نادانى خویش مسلمانان را به گمراهى برد ، و نه ستمکار تا به ستم عطاى آنان را ببرد ، و نه بیعدالت در تقسیم مال تا به مردمى ببخشد و مردمى را محروم سازد ، و نه آن که به خاطر حکم کردن رشوت ستاند تا حقوق را پایمال کند ، و آن را چنانکه باید نرساند ، و نه آن که سنّت را ضایع سازد ، و امّت را به هلاکت دراندازد . و به یارى آنان نیازمند گردید ، در دیده ایشان بدترین یار است و لئیمترین دوستدار . امیرالمؤمنین(ع) در جای جای نهجالبلاغه مردم و کارگزاران خویش را به اجرای عدالت توصیه میکند. در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرمودهاند: «دوست داشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین میبرد، امّا خشم خواص را خشنودی همگان بیاثر میکند». حضرت در جای دیگری از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر میفرماید: «انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هر کس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشتهای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است». حضرت در نامهای به فرمانروای حلوان، اسود بن قطب مینویسد: «پس باید کار مردم در حقی که دارند در نزد تو یکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسید»
4-علم وآگاهی
معیاری را که حضرت علی (ع) برای انتخاب مدیر سفارش میکند ، علم و آگاهی است اسلام این اصل عقلی را که باید به دست کاردان سپرده شود قبول دارد و در تعلیمات خود چنین آموزش می دهد که اداره امور در بخشهای گوناگون جامعه ، باید به کسانی سپرده شود که دانش آن کار را داشته و به اصطلاح اهل فن باشند . حضرت علی (ع) بر ضرورت داشتن علم برای کارگزار تأکید کرده ، به کمیل بن زیاد می فرماید : ای کمیل هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو درباره آن نیازمند شناخت و آگاهی هستی. در جای دیگر امیر المؤمنان درباره اهمیت علم و آگاهی زمامدار و مدیر جامعه اسـلامی می فرمایـد : این پرچم زمامداری و مدیریت جامعه را جزء افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق به دوش نمی کشد.یکی از راههای صرفه جویی و پرهیز از اصراف در سازمان بالاترین سطح علمی کارگزاران ، همراه با تحول سازمانی است ، چون مدیر ناآشنا به کار همواره از امکانات بیشتری استفاده می کند و محصول کمتر و با کیفیت پائین تری بدست می آورد . لذا مدیرانی که از دانش و آگاهی لازم برخوردار نیستند ، برای جبران ضعف کیفیت از کارگزاران با تخصص بالا استفاده می کنند . در احادیث اسلامی همواره تأکید شده است که در انتخاب افراد به صلاحیت علمی و توانایی آنها دقت و توجه بیشتری شود و هرگز کسانی را که از نظر علمی ضعیفند و آگاهیهای لازم را ندارند بر کاری نگمارند زیرا که چنین کاری بزرگترین خیانت به جامعه اسلامی است. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه، خطبه 172 میفرمایند: «ای مردم همانا سزاوارترین مردم به این امر (خلافت و زمامداری) کسی است که تواناترین آنها بر اجرای امور و داناترین به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد»
5- تجر به وتخصص وتعهد
یکى از مهم ترین ویژگى هاى مدیران در دو سطح خرد و کلان ، تعهدو تخصص، یعنى امانت دارى و کاردانى است. پس از تعهد و تخصص،کفایت است; یعنى داشتن توان انجام کار. دانش مدیریتبه تنهایىکافى نیست، بینش و بصیرت نیز لازمه آن است. بینش و بصیرتنیرویى است که مدیران را قادر مىسازد، حوزه مسئولیتخود رادرست هدایت کنند. اصولا علم و عمل مکمل یکدیگرند. چه خوب استمدیران تجربه ها را ثبت و ضبط کنند. اگر هرگونه اخبار واطلاعات جمع آورى گردد در واقع دست آوردها جمع آورى شده است واین امر سبب مىشود تا آیندگان از تجربیات امروز استفاده کنند.آن حضرت خطاب به مالک می فرماید : از کارمندانی که دارای تجربه و حیاء هستند انتخاب کن ، علت تأکید حضرت علی (ع) به اهمیّت تجربه در انتخاب مدیر ، نشانگر نقش بالای این عامل در پیشبرد کارهای سازمانی است چنانچه یک مدیر با تجربه می تواند بسیاری از نابسامانی های سازمان خود را سامان دهد . امام علی (ع) میفرماید : بکارگیری افراد بدون امتحان و آزمایش یکی از شاخ و برگهای ستم و خیانت است زیرا درهم ریختن یک تشکیلات بزرگترین خیانت بشمار می آید. یکی از مؤثرترین عوامل موفقیت کارگزار و مدیر در تشکیلات و سازمان، تجربه و سابقه کاری وی میباشد. مدیر و مسئول باتجربه، بسیاری از نابسامانیهای سازمان خود را سامان میدهد و بالعکس مدیر و مسئول بیتجربه و بدون سابقه، تشکیلات سازمان یافته را متلاشی و پراکنده خواهد نمود. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر میفرماید: «افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما»
6- شجاعت وقاطعیت
یکی دیگر از ویژگیهای لازم و ضروری برای مدیران و زمامداران جوامع اسلامی ، قاطعیت در مقام تصمیم گیری و اجراست نقش و تأثیر مسئولان جامعه در تمام ، ایام به ویژه در حالات بحرانی و در مقابل آفات ، و ضررهای شک و دودلی در رو نشان بر کسی پوشیده نیست. دو دلی و عدم قاطعیت مدیر باعث میشود که تردید و ابهام و سردرگمی در همه بدنه سازمان سرایت کرده و کارها در زمان مناسب به انجام نرسد و سازمان به اهداف مورد نظر نرسد. امام علی (ع)، از شک و تردید بیمورد نهی کرده و میفرماید: «علم خود را به جهل و یقین خویش را به شک تبدیل نکنید، وقتی دانستید عمل کنید و زمانی که یقین کردید، اقدام نمایید» (نهجالبلاغه: حکمت 274) شجاعت یکی از صفات مهم برای مدیران میباشد تا بتوانند از حق دفاع نمایند و علیه خلاف و ناحقی مبارزه نمایند. حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر، به او میفرماید که به اهل شجاعت بپیوندد و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نماید: ثُمَّ اَلصِق بِذَوی… الشّجاعَه؟
7- تواضع وفروتن
تواضع و فروتنی از خصلت های نیکو و پسندیده در هر انسانی است اما ممکن است کسانی در اثر به دست آوردن مقام و موقعیت مغرورشده و از حالت تواضع و فروتنی خارج شوند. از این رو امام به مالک توصیه می کنند که هرگاه مسئولیت و ولایت تو سبب غرور وتکبر گردید نگاه کن به صنعت عظیم خداوند که بالاتر از توست وقدرتش که فوق توست . زمامداری که خود را خدمتگزار مردم میداند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطهگری وجود نخواهد داشت. امیرالمؤمنین(ع) در نامهای که به یکی از والیان خود نوشته، چنین فرموده است: «در برابر رعیّت فروتن باش»
8-گشادهرویی
گشادهرویی از عوامل جلب محبت مردم و مایة ایجاد صلح و دوستی بین افراد میباشد و مدیران باید در برخوردها گشادهروی باشند تا جو دوستی و همدلی در سازمان برقرار شود. امام(ع) در نامه 46 به یکی از کارگزاران سیاسی خود میفرماید: «پر و بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشادهروی و فروتن باش و در نگاه و اشارة چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان یکسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مأیوس نگردند». امام علی(ع) در تبیین اخلاق مدیریت و شیوههای برخورد مدیران با مردم، عالیترین رهنمود را دارند تا مدیران بتوانند مردم را جذب کرده و رابطة صادقانهای با مردم داشته باشند. حضرت در نامه 19 به یکی از مدیران فرمود: «همانا دهقانان مرکز فرمانداریت، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند، من دربارة آنها اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند زیرا که ما با همپیمانیم، پس در رفتار با آنان، نرمی و درشتی را به هم آمیز، رفتاری توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه روی را در نزدیک کردن یا دور نمودن رعایت کن».
9-دوری از طمع
حرص و طمع از خصوصیات مذموم و ناپسند انسانی است و این اخلاق زشت اگر دامن مدیران را بگیرد زیان آن به مراتب بیشتر از سایرین است زیراامکاناتی در اختیار مدیران قرار دارد که می تواند منبع سو استفاده برای آنان باشد. زمامداران و مدیران بی تقوا اگر طماع هم باشند ریاست و مدیریت را فرصت مناسبی جهت جمع آوری حطام دنیا می دانند و برای روزی که در آن مقام نیستند ذخیره می سازند. امام (ع ) فرمایند : « فان البخل والجبن والحرص غرائزشتی یجمعها سو الظن بالله ; بخل و ترس و حرص گرچه غریزه متفاوتی هستند اما جملگی یک ریشه دارند و آن سو ظن به فضل وکرم الهی است » . اگر چنین افراد بی تقوایی بر مدیریت جامعه حاکم باشند بیت المال مسلمین را مورد تاخت و تاز خود قرار می دهند : « انمایعوز اهلها لاشراف انفس الولاه علی الجمع ; همانا فقر مردم به خاطر مال اندوزی والیان و مدیران است . » لذا به مالک توصیه می فرمایند : « ولاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم ; توهمانند جانور حریص و درنده ای نباش که به بیت المال مردم چشم دوخته باشی . » یعنی مسئولیت و زمامداری را فرصتی نشماری که به مال و منال برسی .
10- امانتداری
مسئله مدیریت از دیدگاه اسلام امانتی است که به مدیر سپرده می شود ، او باید از این مقام که بعنوان امانت دردست اوست شدیداً مراقبت کند و امانت را بر طبق معیارهایش امانت دارد باشد همان طوری که حضرت علی(ع) در سختی خطاب به اشعث بن قیس ( استاندار آذربایجان ) مسئولیت و منصب پذیری را نوعی امانت داری تفسیر کرده نوشته است همانا استانداری برای تو وسیله آب نان نبوده بلکه امانتی بر گردن توست .
امام علی (ع) می فرماید : آن کسی که در رابطه با امانت داری چهره درخشان تری را کسب و به این صفت از دیگران برتری و معروفیت بیشتری را کسب کرده ، او را به دیگران هنگام گزینش ترجیح دهید .
پاک دامنی « و انقاهم جیبا » والی و حاکم باید دامنش ازفساد مالی پاک باشد و در بیت المال امانت داری را مد نظر داشته باشد . امام علی(ع) به مالک اشتر در این باره سفارش میکند که دربارة اشخاصی که میخواهد برگزیند بدین امر توجه نماید و با بررسی سوابق و عملکرد گذشتهشان ببیند آیا اهل امانتداری بودهاند یا خیر. امیرالمؤمنین(ع) در نامهای که به برخی کارگزاران خود نوشته، چنین فرمودهاند: «کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای خواری و رسوایی را در دنیا به روی خود گشوده است و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود. و بزرگترین خیانت، خیانت به امت است و رسواترین تقلب، تقلب نسبت به پیشوایان مسلمان است»
11-سخاوت
گشاده دستی از عوامل محبوبیت انسان در جامعه است و قهراً موجب پیشرفت و موفقیت مدیر در کار میباشد. بنابراین امام علی(ع) سخاوت و گشاده دستی را از معیارهای انتخاب مدیران دانسته است که البته این صفت فقط در مسائل مالی خلاصه نشده و سخاوت در کار اخلاق، همکاری و اندیشه و… را هم در بر میگیرد. آن حضرت در نامه 53 نهج البلاغه فرمودهاند: ؟ثُم الصِق بِذَوی… السَّخا؟
12- بردباری وسعه صدر
یکی از صفات اساسی و لازم برای مدیریت بردباری و سعه صدر است . سعه صدر یعنی داشتن ظرفیت های فکری و روحی لازم برای برخورد با کارهای بزرگ و آمادگی برای پذیرش حق . حلم سبب بزرگی روح همت عالی و اندیشه های بلند است . حلم و شرح صدر بی حوصلگی و بی صبری را که سبب خرابی کارهاست از روح انسان می زداید و در عوض گشادگی و بلند فکری را به ارمغان می آورد. این خصیصه برای مدیران ابزار ریاست است . امام علی (ع ) می فرماید : « آله الریاسه سعه الصدر » انسان در هرحال باید بر خود مسلط باشد تنگ نظری کینه توزی دستپاچگی زودرنجی سنگدلی سستی عصبی بودن و خشمگین شدن از حالاتی هستند که در افراد حلیم و بردبار کمتر پیدا می شود. در مسیر زندگی انسان همواره سختی ها و دشواری هایی نمایان می شود و این تنها تقوای الهی است که انسان را در برابر سختی ها مقاوم می سازد حلم و شرح صدر بی حوصلگی و بی صبری را که سبب خرابی کارهاست از روح انسان می زداید و در عوض گشادگی و بلند فکری را به ارمغان می آورد. این خصیصه برای مدیران ابزار ریاست است انسان ها به خاطر آینده تلاش می کنند. اگر آینده را از قاموس انسان ها بردارند همه حرکت ها و بالندگی ها به سکون و سکوت مبدل می شود
حضرت علی (ع) در این زمینه می فرماید : ( بردباری و تحمّل سختیها ، ابزار ریاست است ) سعه صدر آنچنان از اهمیّت و جایگاه والایی برخوردار است که خداوند هر که را بخواهد هدایت کند به او شرح صدری می دهد
از ویژگیهای مهم مسئولان و مدیران سعةصدر است، کسی دارای سعه صدر است که از گشادگی روح و همتی عالی و اندیشهای بلند برخوردار باشد. سعة صدر موجب دوراندیشی و واقعنگری مسئولان و مدیران میشود و اگر دولتمردان فاقد این خصلت باشند از عهدة بسیاری از مشکلات و نارساییها برنخواهند آمد. یک مدیر اسلامی باید بداند که در مصدر امور با فراز و نشیبهای گوناگونی مواجه بوده و برای دستیابی به اهداف تشکیلات، سختیهای فراوان در پیش دارد و اگر حوصله، بردباری و بلندهمتی را سلاح خود نسازد در اثر فشارهای جانبی و پیشامدهای ناگوار حرکات غیرمترقبهای از خود نشان میدهد که بعضاً اعتبار مدیریت و مسئولیت او را زیر سئوال میبرد. سعةصدر آنقدر مهم است که حضرت علی(ع) آن را ابزار حکومت میدانند: آله الرئاسه سِعَهُ الصَدر؟
13- دور اندیشی وزکاوت
انسان هابه خاطر آینده تلاش می کنند اگر آینده را از قاموس انسان هابردارند همه حرکت ها و بالندگی ها به سکون و سکوت مبدل می شود هرسازمانی دارای اهدافی است این اهداف در آینده محقق می شوندبنابراین برنامه ریزی و آینده نگری از اصول مدیریت است . حضرت یوسف (ع ) وقتی خواب پادشاه مصر را تعبیر کرد دستور داد هفت سال اول که نعمت فراوان بود برای هفت سال بعد که قحطی پیش می آیدغله ذخیر سازند. حسن تدبیر معیاری ضروری برای زمامداران و مدیران میباشد. هیچ مدیریتی نمیتواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هر جا که نابسامانی و تباهی مشاهده میشود باید در جستجوی نوعی بیتدبیری در آنجا برآمد و اساساً از مهمترین عوامل فروپاشی سازمانها و دولتها سوءتدبیر است. به بیان امیرالمومنین(ع): «چهار چیز دلیل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولتها و حکومتهاست)، بدی تدبیر و زشتی تبذیر و کمی عبرت گرفتن و بسیاری مغرور شدن» (غررالحکم). مدیر و مسئول باید دارای حافظه قوی و ذهنی توانمند باشد تا پرداختن به یک مسئله او را از سایر مسائل غافل نکند و پیچیدگی و حجم کارها، او را به فراموشی و اشتباه نیاندازد. حضرت علی ( ع) در نامه به مالک اشتر چنین فرموده است: «کسی را برگزین که در رساندن نامه کارگزارانت به تو یا رساندن پاسخهای تو به آنان کوتاهی نکند و در آنچه برای تو میستاند یا از طرف تو به آنان تحویل میدهد، فراموشکار نباشد». آن حضرت در خطبه 154 فرمودند: «بینا دل خردمند، پایان خویش میبیند و پست و بلند و نشیب و فراز خود را میشناسد».
14- پشتکار قوی
سستی در انجام دادن امور موجب زیر پا گذاشتن حق و عدم اجرای به موقع کارها و تضییع حقوق مردمان است. کندی در کارها فرصتهای خیر و غیر قابل بازگشت را از بین میبرد و به هیچ وجه نباید در گردش امور سستی وکندی و کاهلی راه یابد و این امر باید با دقتهای لازم عجین و همراه شود. امیرالمومنین علی(ع) چنین سفارش کردهاند: «در کارهای خود بر افراد سست و تنبل تکیه مکن»
15- صداقت
در حوزه تعلیمات اسلام صداقتیکی از عناصر مهم ارزشی است. رسولخدا(ص) فرمود: «لا تنظروا الی کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف، وطنطنهم باللیل، و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانه) برای امتحان مردم، نگاه به زیادی نماز و روزه آنها و کثرت حج و نیکی کردن آنها به مردم، و سر وصدای آنها در عبادت شبانه نکنید، ولی نگاه به راستگویی و امانت آنها کنید.معصومان دیگر(ع) نیز به این عنصر ارزشی اسلامی و انسانی توجه خاص داشتهاند. باتوجه به نقش سازنده صداقت در روابط اجتماعی و سیاسی; رعایت آن برای همگان اهمیتدارد. و لکن رعایت این پدیده ارزشمند برای کارگزاران از اهمیت ویژهای برخورداراست. زیرا که صادقانه برخورد نمودن کارگزاران با مردم و گفتن حقایق و واقعیاتبه مردم; نقش بنیادی در جلب رضایت و اعتماد عمومی دارد; اعتماد مردم بهدولتمردان بزرگترین سرمایه، کارگزاران است. از اینرو در نهجالبلاغه به اعتمادمردم به مسوولان توجه خاص شده است .مام علی(ع) با بهرهگیری از صداقتحکومت کرد، و کارگزاران خویش را نیز بهرعایت آن توجیه نمود. صراحت و داقتحضرت در سیاست، یکی از مشکلات خلافت آن حضرتبود. استاد شهید مطهری مینویسد: «مشکل سوم خلافت او (علی«ع») مساله صداقت وصراحت درسیاستبود که این را هم باز عدهای از دوستانش نمیپسندیدند، میگفتندسیاست این همه صداقت و صراحتبرنمیدارد چاشنی سیاست دغلبازی است.» به خاطر عدمبهرهگیری علی(ع) از اهرم خدعه و نیرنگ، در مسائل حکومتی بود که برخی تصورمیکردند: که معاویه از علی(ع) سیاستمدارتر است. از اینرو حضرت در جواب این تصورفرمود: «و الله ما معاویه با دهی منی و لکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیه الغدرلکنت من ادهی الناس» قسم به خدا معاویه از من سیاستمدارتر نیست ولی او نیرنگمیزند و مرتکب گناه میشود، اگر نیرنگ خصلت زشتی نبود من سیاستمدارترین مردمبودم. همچنین علی(ع) فرمود، «لو لا ان المکر و الخدعه فی النار لکنت امکرالناس» در فرهنگ دین و ساختار حکومت دینی; بهرهگیری از سیاست که مبتنی بر خدعهو نیرنگ باشد، جایز نیست. و یکی از امتیازات حکومت علوی بر حکومتهای اموی وعباسی نیز در همین است که حکومت علوی بر عنصر صداقت و عدالت استوار است. با توجه به نقش صداقت در شیوه زمامداری است که علی(ع) به مالکاشتر توصیهمیکند، که با مردم صادقانه برخورد نموده و از وعده و شعارهایی که همراه عملنیست پرهیز کند. زیرا که وعدههای بدون عمل و نشان دادن غیر واقع را به صورتواقع; موجب خشم خدا و مردم میشود. حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «و ایاک والمن علی رعینک با حسانک او التزید فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتع موعدکبخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق، و الخلف یوجب المقتعندالله و الناس. قال الله تعالی: «کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون» از منت نهادن بر رعیتبه جهت احسانی که نمودهای و یا بیش از حد جلوه دادن آنچهکردهای بپرهیز، و نیز از دادن وعدهای که خلف میکنی احتراز کن; چه منت نهادن،احسان را بیارزش میکند و زیادهنگری روشنایی حق را میبرد و خلف وعده موجب خشمخدا و مردم میشود. خدای تعالی فرمود: گناه بزرگی است از نظر خداوند که بگوییدآنچه را عمل نمیکنید. توصیه علی(ع) به مالک اشتر دستورالعمل اصولی و منطقی است که همه کارگزارانمیتوانند از آن بهره گیرند. بیتردید وعدههای دولتمردان به مردم در خصوص خدماتاجتماعی و ... اگر همراه با عمل نباشد، موجب میشود، که مردم به دولتمردان خود اعتماد نکنند;و نتیجه آن از بین رفتن اعتبار مسوولان و خود بزرگترین ضربه بر پیکر دولت و کشوراست. متاسفانه در جوامع امروزه برخی از کارگزاران، با مردم خود صادقانه برخوردنکرده و مردم را با آمار و ارقام دروغ و مانور تبلیغاتی سرگرم میکنند;کارگزاران جوامع اسلامی باید صادقترین انسانها نسبت مردم بوده و دستورالعملعلی(ع) را چراغ راه خود قرار دهند; که صداقتیکی از شرایط مهم و اصلی کارگزاراناست; که در نهجالبلاغه به آن اشاره شده است. البته باید توجه داشت که گاه به دلایل دفاعی برخی حقایق را نمیتوان با همه درمیان گذاشت.
16-وفاداری
وفاداری یکی از فضائل اخلاقی است که عموم افراد باید این ویژگی را در خود تقویت نمایند. به ویژه لازمست مدیران و کارکنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمان به کار گیرند. امام علی(ع) در نامه 53 به مالک اشتر فرموده است: «سپس با فرستادن مأموران مخفی راستگو و وفادار، کارهای آنان را زیر نظر بگیر»
17-قدرت و توانایی
مدیر باید چنان توانا باشد که بر کار مسلط شود نه اینکه کار بر او تسلط یابد . حضرت علی (ع) در خطبه 172 نهج البلاغه میفرماید : ای مردم همانا سزاوارترین افراد به این امر ( خلاف ) توانا ترین آنها در اجرای امور و داناترین ایشان به فرمان خداوند در فهم مسائل آن باشد . امام علی(ع) در نامه 61 به کارگزار نالائق خود، عدم قدرت و توانایی او را تذکر میدهد و مورد ملالت قرار میدهد.
18-استقامت در برابر مشکلات
مدیر و مسئول مشاغل کلیدی باید در برابر فشار کار و دشواریها و فراز و نشیبهای شغلی و تلخیها و سختیهای آن چون کوه استوار و با استقامت و دارای عزم و ارادة پولادین باشد. حضرت علی(ع) در این مورد در نامه 53 مالک اشتر فرمودهاند: «پس برای مشاغل کلیدی از سپاهیان و لشگریان خود کسی را انتخاب و مسئول بنما که در برابر دشواریها و پیشآمدهای سخت و تلخ استوار باشد و مصیبتهای بزرگ وی را از پا ننشاند. فردی باشد که هنگام ناتوانی و ضعف دیگران بر او ضعف و ناتوانی غالب نشود و بر اثر بیخیالی دیگران بیتفاوت نگردد»
19- عدم سوء پیشینه
حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر طی نامه ای اشاره می کند : بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته است پس مبادا چنین افراد محرم راز تو باشند زیرا آنان یاور گناه کاران و یاری دهنده ستمکارانند تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که از آراء فکری قوی و نفوذ اجتماعی برخوردار باشند ولی ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند چون هزینه اینگونه افراد بر تو سبک تر و یاریشان بهتر است . امام علی(ع) سوابق کاری افراد را در گزینش مدیران دقیقاً مورد توجه قرار میداد. همچنین آن حضرت، کسانی را که قبلاً در حکومت ظلم و طاغوت دارای منصبی بودهاند و در گناهکاری شریک بودهاند، جهت تصدی جایگاههای مدیریتی شایسته نمیدانند و در نامه 53 به مالک اشتر فرمودهاند: «بدترین وزیران تو کسانیاند که وزیران والیان بدکار پیش از تو بودهاند و با آنان در گناهان همکاری کردهاند مبادا اینان صاحبان اسرار تو باشند زیرا که یاران گنهکاران و برادران ستمکارانند، تو میتوانی به جای آنان بهتر از آنها را بیابی، کسانی که نظریات و نفوذ آنها را دارند ولی وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمکاران و گنهکاران همکاری نکردهاند. این مردان پاکدامن هزینه کمتری بر تو تحمیل میکنند و نسبت به تو مهربانترند و با بیگانه کم الفتترند، آنها را مخصوصان جلسههای سری و انجمنهای علنی خود قرار ده».
20-بینش سیاسی
از جمله ملاکهایی که در روایات ، به ویژه در کلمات حضرت علی (ع) برای تعیین کارگزاران بیان شده ، تدبیر امور است . در این قسمت به چند نمونه از این بیانات ، اشاره می شود . آفت رهبری و مدیریت ، ناتوانی در تدبیر امور است . در جای دیگر می فرماید : ( تدبیر نادرست موجب نابودی است ) همچنین حضرت می فرماید : سیاست نیکو موجب استواری جامعه است و زمامداری که سیاستش تدبیرش نیکوست ریاستش پیوسته است .
امام علی(ع) می فرماید: مدیرانی را بر میگزید که در بحرانهای پیش آمده خود راه حل مناسب را بیابند. لذا در معرفی مالک اشتر به دیگر فرماندهان نظامی به مهارت ادراکی و تشخیص و تجربه و تحلیل مسائل توسط مالک اشتر، اشاره میفرماید: «من مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند فرماندهی دادم، گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید او را مانند زره و سپر نگهبان خود برگزینید زیرا که مالک نه سستی به خرج داده و نه دچار لغزش میشود، نه در آنجایی که شتاب لازم است کندی دارد و نه آنجا که کندی پسندیده است، شتاب میگیرد» (نهجالبلاغه: نامه 53)
21-نظم و انضباط
نظم، برنامهریزی و زمانبندی یکی از عوامل مؤثر در موفقیت مدیر است، چرا که مدیر سازمان از سویی کارها و وظایف متعددی برعهده دارد و از سوی دیگر وقت او محدود است. امام علی(ع) در بخشی از عهدنامه خود به مالک اشتر میفرماید: «کار هر روز را همان روز انجام بده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود دارد» همچنین آن حضرت در وصیت خود قبل از شهادتشان میفرمایند: «سفارش میکنم شما را به تقوی و نظم در امور».
22-خوشبینی نسبت به مردم
خوشبینی نسبت به مردم باعث میشود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سختگیری بیمورد ننماید. امام علی(ع) در نامه 53 به جناب مالک اشتر میفرماید: «هیچ عاملی بهتر و قویتر از نیکی به رعیت و سبک ساختن هزینههای آنان و ترک تحمیل بر دوش آنان نیست پس باید در این باب کار کنی که خوشبینی به رعیت را بدست آوری». سپس در ادامه میفرماید: «زیرا خوشبینی رنج بسیار را از تو دور میسازد» چنانچه انسان خوشبین به دیگران باشد همیشه اعصاب و افکار او در آسایش و راحتی است به خلاف اینکه اگر نسبت به دیگران بدبین و بدگمان باشد مرتب افکار او در اطراف نکات منفی و غیر صحیح دور میزند و مرتب در حالت جنگ درونی و گرفتار مسائل روانی و ناراحتی اعصاب خواهد بود. امام علی(ع) فرموده است: «به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش، و به آنان که بدرفتاری کردی بدگمانتر باش»
23- اطاعت از ولایت امر
در فرهنگ شیعه عنصر امامت و رهبری از اهمیت ویژهایبرخوردار است. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه در فرهنگ ائمه(ع) نیز بهاهمیت و فلسفه وجودی امامت توجه خاص شده است. از مسائل مهمی که در خصوص کارگزاران در نهجالبلاغه مطرح شده; لزوم اطاعت مردمو کارگزاران از ولایت امر است. چنانکه امام علی(ع) در تببین حق امام بر امت چنینفرمود: «حق علی الامام ان یحکم بما انزل الله و ان یودی الامانه; فاذا فعل ذلکفحق علی الناس ان یسمعوا و ان یطیعوا و ان یجیبوا اذا دعوا» بر امام لازم استکه آن چنان در میان مردم حکومت کند که خداوند دستور آن را فرود آورده است. وامانتی که خداوند به او سپرده است ادا کند، هرگاه چنین کند، بر مردم است، کهفرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند. دانشمنداناسلامی نیز لزوم اطاعت امت از امام عادلی را واجب دانستهاند.نگرش علی(ع) در خصوص لزوم اطاعت مردم از ولایت امر، ریشه در قرآن و سنت رسولخدا(ص) دارد. چنانکه در قرآن اطاعت از ولایت امر در کنار اطاعتخدا و رسول خدا(ص) قرارگرفته است: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامرمنکم» پیامبر اسلام(ص) فرمود: «تمسکوا بطاعه ائمتکم و لا تخالفوهم فان طاعتهمطاعه الله و ان معصیتهم معصیه الله ...» نگرش امام علی(ع) در زمینه اطاعت مردمو کارگزاران از ولایت امر; نگرش منطقی و اصولی است. زیرا اطاعت مردم از رهبر، درحفظ و دوام حکومت; نقش بنیادی و کلیدی دارد. عدم اطاعت مردم و کارگزارانبیتردید یکی از علل شکست و عدم موفقیت ظاهری ائمه معصومین(ع) در جنگ، قیامها ویا کنار گذاشتن آنان از صحنه قدرت; بوده است. چنانکه علی(ع) از عدم اطاعت مردمکوفه شکایت کرد. و امام حسن(ع) به خاطر مخالفت فرمانده سپاهش مجبور به صلح شد. و امام حسین(ع) به خاطر عدم اطاعت مردم کوفه به شهادت رسید. اطاعت مردم از ولایت امر مهم است. ولی اطاعت کارگزاران از ولایت امر از اهمیتویژهای برخوردار است. به دلیل اینکه در ساختار حکومت دینی، کارگزاران هر کدامبه نحوی، عناصر و مهرههایی هستند، که رهبر را در اجرای قوانین الهی و ادارهحکومت دینی کمکی میکنند. از اینرو مخالفت هر کدام آنان یکی از عوامل تهدیدکنندهنظام به حساب میآید. از طرفی کارگزاران، در نظام اسلامی; اصل مشروعیت ولایتخویشرا از ولایت امر میگیرند. از اینرو است که علی(ع) خود کارگزاران را نصب و درصورت مخالفت از دستورات آنان را عزل میکرد. همچنین آن حضرت به سلسله مراتب ولایتتصریح کرده است. آن حضرت خطاب به مالکاشتر فرمود: «... بنابراین از عفو و گذشتخویش آنان (مردم) را بهرهمند ساز زیرا تو مافوق آنهایی و امام تو مافوق تو، وخداوند مافوق امام تو است، او کار مردم را به تو سپرده و بدین وسیله تو را بهآزمایش نهاده ...» در ساختار حکومت اسلامی ایران که از قرآن، سنت و نهجالبلاغه،منشا گرفته، نیز به مراتب ولایت توجه شده است، مثلا: رئیسجمهور از سوی مردمانتخاب میشود، ولی حکم ریاست جمهوری را ولیامر، تنفیذ میکند. و «ولی امر» همهتلاش و اندیشهاش «اجرای قوانین خدا» در جامعه است. با توجه به لزوم اطاعت کارگزاران از ولایت امر است، که علی(ع) به مالکاشتردستور میدهد، که فرماندهی سپاه خود را از کسانی انتخاب کند که مطیع در برابرخدا، پیامبر اسلام و رهبر باشد: «فول من جنودک انصحهم فی نفسک لله و لرسوله ولامامک ...» از سپاهیانت آن کس را به فرماندهی برگزین که در نظرت خالصترین وخیراندیشترین فرد برای خدا، پیامبر و امام باشد. با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: یکی از ویژگیهای مهم کارگزاران درنهجالبلاغه; اطاعت آنان از ولایت است. چنانکه علی(ع) در نامهای به مردم مصر، یکیاز ویژگیهای مالکاشتر را، اطاعت او از رهبر دانست. «... فانه لا یقدم و لا ینهجمو لا یوخر و لا یقدم الا عن امری» او (مالک) هیچ کاری را اعم از حمله، یاعقبنشینی یا پیشروی جز به فرمان من انجام نمیدهد.
24-نفی رابطه فامیلی و خویشاوند
یکی از مهمترین اصول گزینش که در کلام حضرت امیرالمومنین به آن اشاره شده ، پرهیز از جناح گرایی و رفاقت بازی در بکارگیری افراد است ، آنحضرت ضمن تصریح بر لزوم ضابطه
گرایی در امر گزینش و اعطاء مسئولیت ها بر اساس لیاقت ها و قابلیت ها ، مسئولین امر را به سنجش توانایی ها افراد موظف کرده است .
25- اصالت خانوادگی
در خانواده های اصیل نجیب و باشخصیت فرزندان عقده ای و نامتعادل کمتر تربیت می شوند هرگونه کمبود روحی و روانی از درون خانواده برشخصیت انسان تاثیر دارد. با توجه به این که شخصیت روحی روانی انسانی را دو عامل محیط و وراثت تعیین می کنند اصولا خانواده های اصیل دارای آداب و اخلاقی هستند که فرزندان آن ها کمتر دچار لغزش و انحراف می شوند. پاکی و اصالت و صلاحیت خانوادگی از جمله امور کلی است که حضرت علی(ع) در گزینش و انتخاب بر آن تأکید فرموده و آن را به عنوان میزانی در کنار سایر موازین مطرح نموده است. آن حضرت به مالک اشتر توصیه مینماید: «و از آنان که گوهری نیک دارند و از خاندانی پارسا و صالحند و از سابقهای نیکو برخوردارند، فرماندهان را برگزین»
26-شایستگی و کفایت
در آئین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیتها را «کفایت» میداند و میفرماید:
«ای مالک در به کارگیری کارمندان و کارگزارانی که باید زیر نظر تو کار کنند هیچگونه واسطه و شفاعتی را نپذیر مگر شفاعت «کفایت» و امانت را»
28-رفق و مدارا
هیچ عاملی مثل«رفق و مدارا» نمیتواند پیوندی عمیق و اصیل میان مدیران و زیردستان ایجاد کند و همراهی آنان را تضمین نماید. مدیران جز با نرمی و ملایمت نمیتوانند فاصلههای میان خود و کارکنان را بردارند، در اعماق دل آنها نفوذ کرده، آنان را با خود همراه نمایند. امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران خود توصیه میفرمود که در ادراة امور جامعه و تعامل با مردم، اصل رفق و مدارا و مهربانی را ملاک قرار دهند و حتی الامکان از برخورد شدید و تند بپرهیزند. ایشان در نامة 46 به یکی از کارگزاران خود میفرماید: «در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، اما آنجا که جز با شدت عمل کارها پیش نمیرود. شدت عمل به خرج ده و پر و بال خود را برای مردم بگستر و با چهرة گشاده با آنان رو به رو شو و نرمخویی با آنان را نصب العین خود قرار ده».
ضرورت و جایگاه ویژه مدارا و مهربانی در نگاه مدیریتی امام علی(ع) تا آنجاست که آن حضرت توجه به مدارا و رفق را حتی هنگامی که برخوردهای شدید اقتضاء میکند ضروری میداند و سفارش میکند که هنگام شدت و سختگیری نیز نباید از مهربانی و عطوفت غفلت کرد. ایشان به همان کارگزار اینگونه سفارش میکند: «شدت و سختگیری را با کمی نرمش و مدارا در هم آمیز».
به کارگیری رفق و مدارا در ادراة امور مایة پیوند درست زمامداران و مردمان است و بدین وسیله درهای توفیق در تحقق برنامهها و سیر به سوی اهداف گشوده میشود. از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: «کسی که در امور خویش رفق در پیش گیرد، به آنچه از مردم میخواهد، نایل شود» (نهجالبلاغه: نامه 26). همچنین وارد شده که: «هرگاه زمامدار شدی باید رفق و ملایمت ورزی» (نهجالبلاغه: نامه 53)
29-توجه به مشکلات کارکنان
از خصوصیات بارز مدیران و مسئولان این است که از مشکلات و معضلات شخصی و روحی کارکنان خود غافل نمانند. در نامة 53 به مالک اشتر فرمودهاند: «آنگاه به حد وافی نیازمندیهای آنان را تأمین کن که این خود امکان میدهد که در اصلاح خویش بکوشند و از تصرف در اموالی که در اختیارشان میباشد بینیاز گردند، حجت را بر آنان تمام میکند که عذری برای مخالفت با امر تو یا خیانت به امانت تو نداشته باشند».
حضرت در جای دیگری از نامه به مالک اشتر میفرماید: «رحمت بر رعیت و محبت و لطف به آنان را به قلبت قابل دریافت ساز و هرگز درنده خون آشام بر آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری»
30-عیبپوشی
امام علی( ع) در نامه به مالک اشتر میفرمایند: «و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمنترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است. زیرا در مردم عیبهایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است. از عیبهای مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست، پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند. تا توانی عیبهای دیگران را بپوشان، تا خداوند عیبهای تو را که خواهی از رعیت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینهای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشتهاند، به تغافل زن و گفته سخنچین را تصدیق».
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- اخلاق کارگزاران (1377)، سازمان امور اداری و استخدامی کشور، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
4 - ایران نژاد پاریزی، مهدی؛ ساسان گهر، پرویز (1379)، سازمان و مدیریت، از تئوری تا عمل، موسسه عالی بانکداری ایران.
5 - بهرنگی (برنجی)، محمدرضا (1373)؛ مدیریت آموزشی و آموزشگاهی؛ ناشر مؤلف.
6 - جعفری، سیدمحمدمهدی (1373)؛ آموزش نهج البلاغه، جلد نخست؛ سازمان چاپ و انتشارات.
7 - جعفری، سیدمحمدمهدی (1373)؛ پرتوی از نهج البلاغه (با استفاده از ترجمه آیت الله سیدمحمود طالقانی)؛ سازمان چاپ و انتشارات.
8 - دفت، ریچارد ال. (1377)؛ تئوری و طراحی سازمان؛ جلد دوم؛ مترجمان علی پارسائیان و سیدمحمداعرابی؛ دفتر پژوهشهای فرهنگی.
9- ساعتچی، محمود (1375)؛ روانشناسی کاربردی برای مدیران، انتشارات ویرایش.
10 - سیدعباس زاده، میرمحمد (1371)؛ تئوری، تحقیق و عمل در مدیریت آموزشی، جلد دوم، انتشارات انزلی.
11 - خمیری، محمدعلی (1359)، مدیریت و رهبری از دیدگاه نهج البلاغه، انتشارات وصحافی لوکس.
12 - علاقه بند، علی (1377)؛ مقدمات مدیریت آموزشی، نشر روان.
13 - علاقه بند، علی (1370)؛ مدیریت رفتار انسانی، کاربرد منابع انسانی، کنت بلانچارد، امیرکبیر.
14 - مطهــــــری، مرتضی (1353)، سیری در نهج البلاغه، انتشارات صدرا.
15 - میچل، ترنس آر (1373)؛ مردم در سازمانها، مترجم: حسین شکرکن، انتشارات رشد.
16 - وایلز، کیمبل _(1370)؛ مدیریت و رهبری آموزشی، مترجم: محمدعلی طوسی، مرکز مدیریت دول
17- ماهنامه باسدار اسلام شماره 216