سفارش تبلیغ
صبا ویژن
(یکشنبه 04 فروردین 31 ساعت 3:34 عصر )
بدکاران، جز با همانندان خود، دوستی نمی کنند . [امام علی علیه السلام]

پایگاه اطلاع رسانی مباشری

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006

به مناسبت روز مباهله

قصیده؛ مفاخره حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

*****
مرغ سحر اگر دمی ناد علی(ع) نوا کند
در دل و جان عاشقان محشر از آن به پا کند
هر که بدید گوشه ی ابروی چون هلال او
پشت کند به عالم و از همه انزوا کند

گر مددی کند ورا همت عالی علی(ع)
شرح دهد مفاخره یادی از آن هما کند
مهر علی چو کیمیا بر دل عاشقان او
قلب من شکسته را فضّه او طلا کند

همسر جان عارفان ،کشتی نوح راغبان
نور بهشت از او بود لب چو به خنده وا کند
موسم حج و می روم در طلبش به سعی او
آب حیات حب او سعی مرا صفا کند

پیرهنی که می دهد عطر نماز قدسیان
فاطمه با دو دست خود بر تن آن گدا کند
کیست که در رکوع خود خاتم اسم اعظمی
میدهد و به جود خود حق زکات ادا کند

وصف حسن چه گویمت هست کریم اهل بیت
کز کرم او به دشمنش خون جگر عطا کند
چونکه حسین می خورد شیر خدا ز فاطمه(س)
صولت حیدر آورد شور به کربلا کند

زاده ی زمزم و صفا حرمت مکه و منا
آنکه رسول(ص) در پی اش بانگ به یا أخا کند
سیده النساء از او ،حرمت کبریا ازو
مهر علی(ع) چون از ازل قسمت او خدا کند

ناد علی چو در أحد ،خواند رسول و می شنید
زمزمه ای کز آن مَلک ذکر به لافتی کند
نان یتیم چون برد دُرّ یتیم می برد
مهر و صفای او گره ،از لب غنچه وا کند

ساقی حوض کوثر است شیر خدا و حیدر است
بهر سلامت نبی جان جهان فدا کند
وصف علی(ع) و فاطمه(س) من چه کنم خدا مگر
بعد نزول "هل أتی" "واقعه"ای بپا کند

باد صبا چو بگذری بر سر خاک کوی او
گو که به شُکر دولتش یادی از این گدا کند
یا اگرت گذر فتد بر سر زلف پُر شکن
گو که ز زلف و کار ما عزم گره گشا کند

"مهدی" اگر بجان کشد ابروی چون کمان او
تیر هلاک دشمنان باشد از آن رها کند

شاعر و سراینده: مهدی مکّنی


  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    خدمت به خلق

    همه روز روزه بودن،‌ همه شب نماز کردن

    همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

    ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن

    دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

    به مساجد و معابر، همه اعتکاف جستن

    ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

    شب جمعه‌ها نخفتن،‌ به خدای راز گفتن

    ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

    به خدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد

    که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

    شیخ بهایی



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    چفیه یعنی باز گمنامی شهید
    از شهیدستان گمنامی رسید
    گرچه نامش از زبانها دور بود
    استخوان پیکرش پر نور بود
    چفیه را سنگر نشینان دیده اند
    چفیه را گلها به خود پیچیده اند
    چفیه امضای گل آلاله هاست
    چفیه تنها یادگار لاله هاست
    چفیه رو انداز گلها بوده است
    طایر پرواز دلها بوده است
    چفیه تار و پود اشکی بی ریاست
    مرهم زخمان شیر کربلاست
    چفیه را زهرا(س)به گلها هدیه کرد
    چفیه را اشک شهیدان چفیه کرد
    چفیه ها بوی شهادت می دهند
    بوی دوران شرافت می دهند
    چفیه یعنی باز گمنامی شهید
    با هزاران ناز عطرش می رسید
    عطر گمنام عطر یاس ساقی است
    چفیه هم مانند چادر خاکی است...



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    چفیه یعنی دلِِِِ، صداقت،نور،دین

                            معرفت،ایمان،صفا،عشق و یقین

    چفیه ها را می پرستان برده اند

                            از سر جام خدا می خورده اند

    چفیه را سنگر نشینان دیده اند

                           چفیه را گل ها به خود پیچیده اند

    چفیه یعنی سفره نان شهید

                          چفیه یعنی نوگلان رو سپید

    گردن ما لایق این چفیه نیست

                          جز شهیدان لایق این هدیه نیست

     جز شهیدان لایق این هدیه کیست

                          جای پای عارفان نتوان نشست

    این چنین راحت نباید چفیه بست

                         چفیه را باید گلستانی کنیم

    چفیه را در سینه مهمانی کنیم

                        چفیه ها این تار و پودان نیستند

    این فقیران چفیه داران نیستند

                         چیه باید سرمه دل ها شود

    سفره رنگین منزل ها شود

                        چفیه داران با خمینی ساختند

    غیر حق را زیر پا انداختند

                       چفیه داران دیگر اینجا نیستند

    ای خدا این چفیه داران کیستند

                       چفیه معنای شهادت می دهد

    از نگاهش شبنم گل می چکد

                       چفیه یعنی می پرستی با خدا

    چفیه یعنی فرش پای لاله ها

                        هر که دارد چفیه ای او پاک نیست

    هر دلی سرگشته افلاک نیست

                        چفیه داران با تفکر سوختند

    زیر ترکش چفیه ها را دوختند

     



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    دیشب این طبع، بی‌قرار شما
    خواست عرض ارادتی بکند
    دست کم از دل شکسته‌تان
    واژه‌هایم عیادتی بکند

    ***

    چشم بد دور، عمرتان بسیار
    کس نبیند ملالتان آقا!
    ما نمردیم خون دل بخوری
    تخت باشد خیالتان آقا!

    ***

    چیست روباه در مصاف شیر؟!
    چه نیازی به امر یا گفته؟!
    تو فقط ابرویی به هم آور
    می‌شود خواب دشمن آشفته

    ***

    هست خاموشی‌ات پر از فریاد
    در تو آرامشی است طوفانی
    «الذی انزل السکینه» تو را
    کرده سرشار از فراوانی

    ***

    واژه‌ها از لبت تراویدند
    پرصلابت، پرعاطفه، پرشور
    آفریدند در دل مردم
    عزت، آمادگی، حماسه، حضور

    ***

    این حماسه همه ز یمن تو بود
    گرچه از آن مردمش خواندی
    رهبرا! تا ابد ولی محبوب
    در دل عاشقان خود ماندی

    ***

    سهم دلدادگان تو سلوی
    قسمتِ دشمنان تو سجیل
    رهبری نیست در جهان جز تو
    که ز امت چنین کند تجلیل

    ***

    نسل سوم چو نسل اول هست
    با شعف با شعور با باور
    جاری است انقلاب چون کوثر
    هان! «فصل لربک وانحر»

    ***

    گرچه در باغ سینه‌ات داری
    لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها
    گفتی اما نمی‌روی چو حسین
    تا ابد زیر بار بدعت‌ها!

    ***

    ناگهان در نماز جمعه شهر
    عطر محراب جمکران گل کرد
    بغض تو تا شکست بر لب‌ها
    ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد

    ***

    جان ایران! چه شد که جانت را
    جان ناقابلی گمان کردی؟!
    آبروی همه مسلمانان
    اشک ما را چرا درآوردی؟!

    ***

    جسم تو کامل است، ناقص نیست
    می‌دهد عطر یک بغل گل یاس
    دستت اما حکایتی دارد...
    رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!

    شاعر : جواد محمدزمانی



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)



    مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است
    اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

     
    وقت طواف دور حرم فکر می کنم
    این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
     
    دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
    آیینه ای برای پیمبر نداشته است
     
    سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
    شهری که جز علی در دیگر نداشته است
     
    طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
    انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
     
    یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
    یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است
     
    چون روز روشن است که در جهل گمشده است
    هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

    این شعر استعاره ندارد برای او
    تقصیر من که نیست برابر نداشته است

    ×سید حمیدرضا برقعی



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    شعر" ولایت" از مرحوم آقاسی

    الا مسها که در گرد و غبارید

     
    به اکسیر ولایت دل سپارید


    طلا آنوقت طلای ناب گردد

     
    که در حرم ولایت آب گردد


    نماز بی ولایت بی نمازیست


    تعبد نیست نوعی حقه بازیست


    ولایت چیست در خون قوطه خوردن


    کلید سینه بر مولا سپردن


    حسین ابن علی در خون شناکرد


    مرا با این حقیقت آشنا کرد


    ولایت بی بلا معنا ندارد


    نجف بی کربلا معنا ندارد


    ولی ظاهر وباطن کجایی


    نقاب از چهرخود کی میگشایی


    بیا موعود هنگام قیام است


    جهان مجذوب یه جو التیام است


    زمان لبریز شوق و انتظار است


    زمین بر رجعتت امیدوار است


    بیا امشب شب قدر است مارا


    علم دار تو در سطح است مارا

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • » موسی مباشری
    »» نظرات دیگران ( نظر)
    <   <<   41   42   43   44   45   >>   >

    لیست کل یادداشت های سایت
    ثواب اعمال و تأثیر آن بر روح مؤمنین بعد از مرگ
    توسل به حضرت رقیه (س)
    در این سایت جستجو کنید
    یاحق
    درسی در محضر استاد
    سئوالات مراجعین و پاسخ های مشاور
    [عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 58  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 55  بازدید
    مجموع بازدیدها: 481206  بازدید [ صفحه اصلی ]
    [ وضعیت من در یاهو ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ مرکز ]
    [ درباره من ]

    » پیوندهای روزانه «
    » ===== دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    حدیث

    سیب تم

    » اشتراک در خبرنامه «
     

    دیکشنری آنلاین

    دیکشنری آنلاین


    استخاره آنلاین با قرآن کریم
    

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    قالب میهن بلاگ